• 1

    1

  • 2

    2

  • 3

    3

  • 4

    4

  • 5

    5

  • 6

    6

  • 7

    7

  • 8

    8

  • 9

    9

  • 10

    10

  • 12

    12

  • 13

    13

انواع تجهیزات غبارگیرگازهای خروجی از کوره مواد خام کارخانجات سیمان

در حال حضار از سه نوع فیلتر برای غبارگیری گازهای خروجی از کوره مواد خام کارخانجات سیمان استفاده میگردد.

الف) فیلتر الکتریکی Electrostatic Precipitator ESP

ب) فیلتر کیسهای Bag house

ج) فیلتر هیبرید Hybrid Filter

در سطور زیر ضمن ارائه توضیحات کلی در مورد نحو عملکرد هر کدام از سه نوع فوقالذکر مزایا و معایب هر کدام که دلیل انتخاب و یا عدم انتخاب میگردد، توضیح داده میشود.

الف) فیلتر الکتریکی ESP

فیلتر الکتریکی از مجموعهای از صفحات جمع کننده و الکترودهای تخلیه تشکیل یافته است که بهصورت ردیفهای یک در میان و با فاصله مشخص (۲۰۰mm) از بالا آویزان شدهاند. الکترودهای تخلیه به ولتاژ یکسو شده (DC) بالا نزدیکی فشار قوی با پلاریته منفی و صفحات جمع کننده بهبار مثبت (عملاً به زمین) وصل میشوند. در ولتاژهای DC بالا در نزدیکی الکترودهای منفی تخلیه کرونا (corona) اتفاق میافتد. گاز به همراه ذرات غبار بهطور افقی از بین صفحات جمع کننده و الکترودهای تخلیه عبور میکند. مولکولهای گاز یونیزه شده (با بار منفی) طی حرکت به سمت صفحات جمع کننده ذرات در حال عبور را باردار میکند میدان الکتریکی ذرات به سمت صفحات جمع کننده میکشاند (و روی این صفحات مینشاند) با ارتعاش ناشی از ضربت چکش مواد از روی صفحات جدا و وارد قیف شده و بهوسیله نقاله زیر قیف از فیلتر خارج میشود. در داخل الکتروفیلتر سطح مقطع عبور جریان گاز نسبتاً زیاد و در نتیجه سرعت عبور گاز کم میباشد و به این جهت افت فشار دو سر یک فیلتر کم (حدود ۲.۵ mbar) میباشد که این مورد یکی از نکات مثبت فیلترهای الکتریکی است.

پارامترهای مهم فرآیندی که بر راندمان الکتروفیلترها اثر دارند عبارتند از: دبی حجمی گاز، دما و رطوبت.

دبی حجمی گاز (Q:M^۳/H) و سرعت گاز (V:M/S) با توجه بهطول فیلدهای الکتریکی، زمان ماندگاری ذرات در فیلتر و در نتیجه میزان جذب آنها را تعیین میکند. دما و رطوبت اثر قابل توجهی بر مقاومت الکتریک ذرات دارند و در نتیجه از مهمترین عوامل مؤثر بر راندمان الکتروفیلتر میباشند. در واقع تأثیر دبی حجمی گاز، دما و رطوبت با راندمان الکتوفیلتر و در نتیجه غبار خروجی (emission) نقطه ضعف اساسی فیلترهای الکتریکی را بهوجود آورده است. کنترل دما و رطوبت (کاهش دما و افزایش رطوبت) در صنعت سیمان توسط برج خنککن انجام میشود و به همین جهت عملکرد الکتروفیلتر تحت تأثیر برج خنککن میباشد.

ب) فیلترهای کیسهای بگهاووس

فیلترهای کیسهای جریان گاز از داخل پارچه فیلتر عبور داده میشود ذرات غبار روی سطح پارچه مینشیند لایه غبار (Dust Cake) که روی سطح پارچه تشکیل میشود با تکاندن پارچه به روشهای مختلف از کیسه جدا شده و وارد قیف میشود. برای اینکه لایه غبار روی کیسه افت فشار زیادی برای عبور جریان گاز ایجاد نکند احتیاج به سطح پارچه بزرگی میباشد و برای اینکه سطح بزرگی از پارچه در یک فضای محدود جایگیرد پارچه فیلتر را بهصورت کیسههای استوانه در میآورند که به این مجموعه کیسههای استوانه در یک محفظه (بگهاووس) گفته میشود. اندازه یک بگهاووس به دبی حجمی گاز و به نسبت دبی حجمی گاز به سطح پارچه یا (Air to cloth ratio: A/C) بستگی دارد. مقدار A/C به غلظت گاز، دما روش Cleaning (نحوه تمیز کردن کیسه) و سطح تکنولوژی فیلتر بستگی دارد. فیلترهای کیسهای را عموماً بر حسب نوع روش Cleaning تقسیمبندی میکنند. در گذشته عموماً بر حسب نوع روش Cleaning تقسیمبندی میکنند. در گذشته عموماً از Mechanical Shaking و بعضاً از Reverse air استفاده میشده است. لیکن در حال حاضر از روش Pulse jet cleaning استفاده میگردد. در فیلترهای کیسهای نوع Pulse jet برای جلوگیری از جمع شدن کیسهها در داخل آنها از قفسههای فلزی استوانهای (گاهی با مقطع بیضی) بهنام Cage استفاده میشود. Cage و کیسه بهصورت عمودی از یک صفحه سوراخدار که به آن Tube Sheet گفته میشود آویزان میگردد. برای جدا کردن لایه خاک نشسته روی سطح بیرونی کیسهها از پالس هوای فشرده با فشار بالا که به دهانه باز کیسهها از بالا وارد میشود استفاده میگردد.

نوع کیسه مورد استفاده براساس مشخصههای فرآیندی گاز، دما، رطوبت، نوع گاز (وچود و یا عدم وجود گازهای حاصل احتراق) و میزان سایندگی ذرات غبار انتخاب میگردد. پارچه مورد استفاده برای غبارگیری گازهای خروجی از کوره مواد خام خطوط تولید سیمان معمولاً از جنس فایبر گلاس با پوشش (Membrane) از جنس PTFE معمولاً از جنس فایبرگلاس با پوشش (Membrane) از جنس ptfe میباشد که تحمل دمای تا ۲۶۰درجه C را دارد. وجود membranc مانع ورود ذرات ریز غبار به داخل پارچه و مانع افزایش افت فشار دو سرکیسهها در طی زمان بهرهبرداری شود. ولی در هر صورت افت فشار دو سر فیلترهای کیسهای بین ۱۲تا ۱۵میلی بار (حدود ۵برابر فیلتر الکتریکی) میباشد که این مورد یکی از نقاط ضعف فیلترهای کیسهای است نقطه ضعف دیگر فیلتر کیسهای محدودیت تحمل دمای پارچه ۲۶۰درجه C (در زمانهای کوتاه تا ۲۸۰درجه C) میباشد که در صورت بالا رفتن دما از مقدار فوق پارچه غیر قابل استفاده خواهد شد. در فیلترهای کیسهای نیز برای کاهش دما عموماً از برج خنک کن استفاده میشود. گرچه کاهش دما به ۲۶۰درجه C برای قابل تحمل شدن برای پارچه کفایت میکند. لیکن چون کاهش دما باعث کاهش دبی حجمی گاز و در نتیجه کاهش سطح پارچه مورد نیاز میگردد. به این جهت در فیلترهای کیسهای نیز دما در محدوده ۱۵۰تا ۲۰۰درجه سانتیگراد تنظیم میگردد.

مهمترین مزیت فیلتر کیسهای در این نکته است که راندمان غبارگیری و میزان غبار خروجی آن با تغییر دما، رطوبت و حجم گاز تغییر محسوسی ندارد.

ج) فیلتر هیبرید Hybridfilter

در یک فیلتر هیبرید از دو روش غبارگیری توأماً استفاده میشود:

۱) جذب غبار با استفاده از نیروی الکترو استاتیکی در فیلد الکتریکی

۲) جداسازی غبار با استفاده از پارچه فیلتر در قسمت کیسهای فیلتر هیبرید با بهرهگیری از مزایای دو روش غبارگیری، در واقع یک سینرژی بین دو عملکرد فوق بهوجود میآورد که نتایج بسیار ارزشمندی دارد که در ذیل توضیح داده میشود:

فیلتر هیبرید از یک بخش الکتریکی و یک بخش کیسهای جدا و پشت سر هم که هر دو در یک محفظه قرار دارند، تشکیل یافته است. بخش الکتریکی مشابه یک فیلد الکتریکی الکترفیلتر است بخش کیسه از مجموعهای از کیسهها تشکیل شده است که تقریباً مشابه یک فیلتر کیسهای میباشد. جریان گاز ابتدا وارد قسمت الکتریکی میشود و تحت تأثیر میدان الکترواستاتیکی حدود ۹۰تا ۹۵درصد غبار جذب صفحات میشود. ذرات غبار باقیمانده که بخش کیسهای وارد شده و روی سطح کیسه مینشینند. این ذرات باردار روی کیسهها یک لایه غبار با فضای متخلخل بهوجود میآورند که عبور گاز از بین لایه غبار را تسهیل مینماید. این امر باعث میشود علیرغم بزرگتر بودن سرعت عبور گاز از پارچه در فیلترهای هیبرید نسبت به فیلتر کیسهای افت فشار ایجاد شده بسیار کمتر از فیلتر کیسهای باشد که نتیجه آن امکان استفاده از سطح پارچه کمتر برای یک حجم مشخص گاز (یعنی A/C) بالاتر میباشد. مقدار A/C میتواند ۲۰تا ۳۰درصد بالاتر از فیلتر کیسهای باشد و بههمین نسبت سطح کیسه، تعداد cageها و شیرها کاهش مییابد.

نکته بسیار با اهمیت دیگر در فیلترهای هیبرید این است که با توجه به جذب بخش عمده غبار در قسمت الکتریکی بار غبار بسیار کمتری به بخش کیسهای وارد خواهد شد که این امر باعث کاهش تعداد دفعات ارسال پالسهای تمیز کننده که نتیجه آن افزایش عمر کیسهها، افزایش عمر Pilot valve , Diaphragm و همچنین کاهش مصرف هوای فشرده میباشد.

معیارهای انتخاب نوع غبارگیر برای گازهای خروجی از کوره - مواردخام

معیارهای انتخاب به دو گروه معیارهای اقتصادی و زیست محیطی قابل تقسیم میباشند.

معیارهای زیست محیطی عبارتند از:

۱) غلظت غبار خروجی در شرایط نر مال بهرهبرداری

۲) غلظت غبار خروجی در شرایط غیر نرمال بهرهبرداری

غبار خروجی در شرایط نرمال بهرهبرداری

انتخاب و طراحی تجهیزات غبارگیر بر مبنای مشخصات فرآیندی، حجم گاز، رطوبت مشخصههای غبار داده شده انجام میگیرد.

امروزه با استفاده از الکتروفیلتر در شرایط نرمال بهرهبرداری کاهش غبار خروجی به ۵۰mg/nm^۳به آسانی انجام میشود و نیز دستیابی به ۲۰-۳۰mg/nm^۳با طراحی مناسب و افزایش سطح صفحات مسیر ولی رساندن غبار خروجی به ۱۰mg/nm^۳باعث افزایش بیش از اندازه سطح فیلتر اسیون و ابعاد فیلتر گردیده و به ندرت انجام میشود.

در فیلترهای بگهاووس و هیبرید دستیابی به خروجی کمتر از ۲۰mg/nm^۳به پائین نه تنها به آسانی مسیر میباشد بلکه در واقع خروجی بالاتر از مقدار فوق اصولاً موضوعیت ندارد (مگر اینکه در طراحی، انتخاب پارچه و یا اجراء اشکالی وجود داشته باشد). غبار خروجی از فیلتر بگهاووس معمولاً برای ۲۰و یا ۱۰mg/nm^۳گارانتی میشود این عدد برای فیلتر هیبرید ۱۰mg/nm^۳میباشد. قابل ذگر است که در عمل نیز در تمام فیلترهای هیبرید که توسط شرکت ELEX ارائه شده است غبار خروجی کمتر از mg ۵/nm^۳بوده است. در فیلتر هیبرید فارس این عدد در ابتدای راهاندازی ۲mg/nm^۳و براساس آخرین اندازهگیری انجام شده غبار خروجی ۱mg/nm^۳بوده است.

ذکر این نکته ضروریست که تحقیقات در چندین سال گذشته نشان داده است اثرات منفی نشستن ذرات ریز (کوچکتر از ۲.۵میکرون) روی ششها بسیار بیشتر از ذرات درشت میباشد و به همین جهت در کشورهای توسعه یافته علاوه بر محدودیت کاهش غبار خروجی از دودکشها به ۲۰یا ۱۰mg/nm^۳محدودیت دیگری تحت عنوان ۲.۵ PM اضافه شده است بدین معنی که غلظت ذرات غبار کوچکتر از ۲.۵میکرون نیز باید از میزان مشخصی کمتر باشد.

قابل ذکر است که در فیلترهای الکترواستاتیکی راندمان غبارگیری برای ذرات ۰.۱۵تا ۱.۵میکرون بسیار کم و بریا ذرات بزرگتر و کوچکتر از محدوده فوق بالا میباشد. در فیلترهای بگ هاووس که از پارچه فایبر گلاس با پوشش PTFE استفاده میشود راندمان غبارگیری تا محدوده ۰.۵میکرون بالا و برای ذرات ریزتر راندمان پائین میآید. در فیلترهای هیبرید که از هر دو تکنولوژی استفاده میشود نه تنها راندمان غبارگیری آن بالاتر از هر کدام از دو روش دیگر غبارگیری است بلکه مقدار ۲.۵ PM آن نیز کمتر میباشد.

مزیت ذکر شده فوق برای فیلتر هیبرید یکی از دلایل تحقیقات متعددی است که مراکز تحقیقاتی و شرکتهای مختلف در اروپا و آمریکا برای ترکیب کردن تکنولوژی فیلترهای الکتریکی و کیسهای در حال اجراء دارند.

حداقل ضوابط فني و بهداشتي براي تاسيس و بهره برداري واحدهاي توليد و بسته بندي مواد غذايي

 

پيشگفتار :

روند رو به رشد تعداد واحدهاي توليدي صنايع غذايي و آشاميدني و ايجاد تغييرات در تكنولوژي و تنوع و گوناگوني محصولات توليدي ، سبب گرديد تا اداره كل نظارت بر مواد غذايي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي از سال 1381 اقدام به تدوين مقررات و ضوابط جديد متناسب با علم روز غذا نمايد. به اين منظور تدوين ضوابط مذكور شامل حداقل ضوابط تاسيس و بهره برداري كارخانجات مختلف غذايي تا سال 1384 ادامه يافت وليكن از تير ماه سال 1385 سياست تدوين ضوابط تغيير و مقرر گرديد ضوابط فني و بهداشتي براي تاسيس و بهره برداري واحدهاي توليد و بسته بندي مواد غذايي بصورت  ضابطه اي كلي تدوين گردد و ساير موارد از جمله تجهيزات خط توليد، آزمايشگاه و ضوابط بهداشتي اختصاصي براي توليد هر محصول درضوابط جداگانه اي  تدوين و به تصويب برسد.

براي هماهنگي با توسعه جهاني، ضوابط در مواقع لزوم اصلاح خواهد شد بدين منظور پيشنهادات مطروحه توسط كارشناسان اداره كل مورد بررسي قرار گرفته و پس از تائيد ، ضابطه اصلاح شده از طريق واحد اطلاع رساني به اطلاع عموم خواهد رسيد.

فهرست مطالب

عنوان  صفحه                 

1- هدف             1

2- ويژگيهاي محل احداث واحد توليدي1

2-1- مسايل زيست محيطي1

3- محوطه واحد توليدي2

4- شرايط فني و بهداشتي ساختمان و سالن توليد2

4-1- شرايط ساختمان 2

4-2- محل ورود وخروج كارگران3

4-3- ويژگيهاي سالن توليد و بسته بندي3

4-3-1- درها3

4-3-2- پنجره ها  3

4-3-3- كف  4

4-3-4- زهكشي كف و كانالهاي فاضلاب4

4-3-5- ديوارها5

4-3-6- سقفها5

4-3-7- پله ها 6

4-4- فضاهاي مورد نياز در سالن توليد6

4-4-1- فضا جهت ماشين آلات6

4-4-2- فضا جهت تانكها و مخازن  6

4-4-3- فضا جهت تجهيزات ثابت حمل ونقل    

4-4-4- فضا جهت توسعه آينده 8

5- بخشهاي سرويس دهنده و تاسيسات واحد توليدي 8

5-1- آب 8

5-2- سيستم روشنايي و لامپها9

5-3-  سيستم تهويه 10 

5-4- تاسيسات بخار و هواي فشرده 10  

5-5- تاسيسات برق10

5-6- تعميرگاه 11  

5-7- سيستم لوازم ايمني و كمكهاي اوليه 11

5-8- سيستم تخليه زباله و ضايعات11

6- شرايط و ويژگيهاي كلي انبارها11

6-1- ويژگي هاي عمومي 11

6-2- ويژگي هاي بخش ورودي انبار12

6-3- ويژگيهاي بخش خروجي انبار13

6-4- سطح زير بناي انبارها 13

6-5- انواع انبارها   13

6-5-1- انبار مواد اوليه مواد غذايي 13

6-5-2- انبار مواد اوليه بسته بندي 13

6-5-3- انبار قرنطينه 13

6-5-4- انبار محصول14

6-5-5- انبار عمومي 14

6-5-6- انبار مواد شيميايي 14

6-5-7- انبار قطعات و لوازم 14

7- ويژگيهاي سردخانه 15

8- سيستم حمل ونقل 15

9- سيستم شستشو ، ضد عفوني  و گند زدايي16

10- شرايط فني و بهداشتي قسمتهاي رفاهي 17

10-1- بخش تعويض لباس 17

10-2- سرويسهاي بهداشتي ( توالت و دستشويي) 17

10-3- دستشويي كامل 18

10-4- حمامها18

10-5- نماز خانه 19

10-6- اصول بهداشت فردي كاركنان 19

11- كنترل حشرات ، جوندگان ، پرندگان و حيوانات مزاحم20

12- آزمايشگاهها21

13- اصول فني وبهداشتي توليد ، تجهيزات و ماشين آلات فرآوري 23

14- تعمير و نگهداري26

15- مستندات26

16- پيوست  28

نكات مهم در مورد تهيه و نگهداري مواد اوليه 28

نكات مهم در مورد نگهداري محصول نهايي28

حدود وظائف و مقررات مربوط به مسئولين فني و صاحبان مراكز توليدي مواد خوردني، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي مشمول قانون 30   17- منابع 32لازم به ذكر است كه مطالب مندرج در كادر طوسي رنگ به عنوان توصيه مي باشند.

 1- هدف

هدف از تدوين اين ضوابط تعيين حداقل موارد فني وبهداشتي واحدهاي توليدي محصولات غذايي  وآشاميدني مي باشد.

2- ويژگيهاي محل احداث واحد توليدي

2-1- مسائل زيست محيطي

رعايت فاصله با مراكز آلوده كننده تا واحد هاي توليدي مواد غذايي بايد مطابق با ضوابط ومعيارهاي استقرار مراكز پرورش دام و صنايع وابسته به دام جهت كارخانجات توليد و بسته بندي مواد خوراكي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي باشد.(ضابطه مذكور بر روي سايت www.fdo.ir موجود مي باشد).

يا دآوري : درصورتيكه كارخانه قبل از ابلاغ ضابطه آلاينده ها احداث شده و فاصله با واحدهاي آلاينده كمتر از فاصله تعيين شده باشد ايجاد تمهيداتي مانند نصب فيلتراسيون هوا، فشار مثبت در سالن ها، نصب پاگرد در درهاي ورودي و خروجي وپرده هوا به منظور جلوگيري از انتشار آلودگي ثانوي و نيز در نظر گرفتن دستورالعملهاي اداره كل نظارت كه توسط بخشنامه هايي به كليه استانها ارسال مي گردد الزامي است.

موقعيت جغرافيايي

- در مسير سيلهاي 100 ساله قرار نداشته باشد.

- منطقه اي كه واحد توليدي احداث مي شود، نزديك به جاده آسفالته و برق سراسري باشد.

- محل واحد توليدي نزديك به مناطق مسكوني نباشد.

- از آنجا كه بسياري از مناطق كشور ما زلزله خيز است، دقت كافي به عمل آيد تا واحد توليدي درمناطق زلزله خيز با توجه خاص به، ضوابط نظام مهندسي درآن مناطق احداث شوند.

- در مناطقي كه خاك نرم دارند و مقاومت و استحكام كافي وجود ندارد، در ساخت و طراحي كارخانه بايستي دقت و توجه كافي بعمل آورده شود.

عوامل اقتصادي

- نزديك بودن به بازار مواد اوليه

- نزديك بودن به بازار فروش

- در دسترس بودن منابع آبي كافي سالم و بهداشتي ( مورد تاييد آزمايشگاههاي ذيصلاح )، سوخت و انرژي.

3- محوطه واحد توليدي

- بايد داراي حصاركشي با ارتفاع مناسب باشد، به گونه اي كه مانع از ورود حيوانات موذي به محوطه واحد توليدي شده و حتي المقدور مانع از اثرات سوء شرايط جوي نامساعد گردد.

- كليه خيابانها، پياده روها و محلهاي عبور و مرور داخل محوطه واحد توليدي بايد با آسفالت يا پوشش مناسب ديگري پوشيده شده و شيب كليه قسمتها به نحوي باشد كه هيچگونه تجمع آبي ايجاد نگردد.

- جاده منتهي به واحد توليدي بايد به گونه اي با آسفالت يا پوشش مناسب ديگري مفروش گردد كه از

ورود گل و خاك و آلودگي به داخل واحد جلوگيري نمايد.

- محوطه اطراف واحد توليدي بايد عاري از مواد زائد، زباله، علفهاي هرز و مواد غير مفيد ديگر باشد تا مانع از انباشتگي حشرات و ساير حيوانات شود.

- محل پارك اتومبيل ها بايد ترجيحا در خارج از واحد توليدي بوده و در صورت وجود پاركينگ در محوطه بايد حداكثر فاصله تا قسمتهاي مرتبط با توليد رعايت گردد.

- فضاي سبز در مجاورت سالن توليد نباشد.

- در تعيين محل تجهيزات فاضلاب، شيب طبيعي زمين در نظر گرفته شده باشد.

- محوطه بيرون سالن توليد بايد داراي آسفالت يا پوشش مناسبي بوده كه امكان عبور و مرور وسايل سنگين وجود داشته باشد.

4- شرايط فني و بهداشتي ساختمان و سالن توليد

ساختمان واحد توليدي بايد بر اساس مقررات و ضوابط مندرج در آخرين تجديد نظر استانداردهاي ملي ايران به شماره هاي 519 ، 2800 و1836 طراحي و بنا گرديده و موارد ذيل در آن رعايت شود :

4-1- شرايط ساختمان

ساختمان واحد توليدي بايد به گونه اي بنا شده باشد كه در آن :

- بخشهاي پاك (Clean) و ناپاك (Unclean) از هم جدا باشد. به نحوي كه از انتقال آلودگي ثانويه به مواد درحال فرآوري و محصول نهايي جلوگيري نمايد.

- در مقابل ورود و لانه گزيني حشرات و پرندگان به طور موثري حفاظت شود.

- در برابر برف وباران شديد استحكام كافي داشته و ناودانها و راه آبهاي كافي وجود داشته باشد.

- در حد امكان واحد توليدي در جهت شرق به غرب يا برعكس ساخته شود تا روشنايي مناسب و مطلوبي براي آن فراهم شود.

4-2-محل ورود و خروج كارگران

محل ورود و خروج كارگران بايد داراي پرده هوا يا پرده مكانيكي بوده و براي جلوگيري از ورود حشرات و جوندگان در مواقع عادي بسته بوده و رفت و آمد كارگران همواره از قسمت تميز به طرف غير تميز باشد. ورود و خروج كارگران از درهاي مجهز به توري هاي سيمي كه به طور خودكار بسته       مي شوند، صورت گيرد و چنانچه از درهاي بزرگ استفاده مي شود، بايد در كوچكي در ميان آن تعبيه شود. درصورت نياز اين محل مجهز به حوضچه ضد عفوني كفش كارگران باشد  و درصورت عدم استفاده از حوضچه ، بايد كاركنان از كفشهاي مخصوص يا روكش( cover) كفش داخل سالن توليد استفاده نمايند.

4-3-ويژگيهاي سالن توليد و بسته بندي

4-3-1-  درها

- كليه درها بايد قابل شستشو و گندزدايي بوده و جنس آنها از مواد زنگ نزن و نفوذ ناپذير به آب باشند.

- كليه درها بايد داراي سطوح صاف و رنگ روشن باشد.

- درها بخوبي چفت شده (Sealed) و براي جلوگيري از ورود حشرات و جوندگان به خوبي بسته شوند  ( ناحيه زيرين درها هم سطح با كف باشد ). درها  همچنين داراي توري بوده و در صورت شيشه اي بودن حتي الامكان از شيشه هاي با پايه پليمري استفاده شود ويا توسط چسب ايمن سازي شوند و در صورت باز و بسته شدن به محيط ناپاك (Unclean) بايد بطور خودكار باز و بسته شوند.

4-3-2-  پنجره ها

- كليه پنجره ها بايد داراي اندازه مناسب، قابل شستشو، نظافت و ضدزنگ بوده و به گونه اي طراحي شود كه از ورود و تجمع گرد و غبار و آلودگي به داخل سالن توليد ممانعت نمايد.

- حتي الامكان از شيشه هاي با پايه پليمري استفاده شود ويا توسط چسب ايمن سازي شوند،           به گونه اي كه هنگام شكستن داخل ماده غذايي نريزد.

- فاصله پنجره ها از كف حداقل يك متر باشد و لبه پنجره ها به طرف داخل بايد شيب 45 درجه داشته باشد تا از تجمع آب در زير پايه پنجره و زنگ زدگي آن و همچنين تجمع مواد مختلف و آلودگي ها ممانعت شود و نظافت آن آسان و ساده باشد.

- بهتراست كه براي استفاده از نور طبيعي درسالنهاي توليد و انبارها ، پنجره ها به صورت زيرسقفي ايجاد شوند وكليه پنجره هاي داخل سالن هاي توليد وفرآوري بايد بصورت ثابت (غير قابل بازشدن) بوده و پنجره هاي موجود درساير قسمتها در صورت باز شو بودن بايد مجهز به توري هاي ريز بافت وقابل شستشو و ضد زنگ باشند.

4-3-3-  كف 

- كف واحد توليدي بايد كاملاً مقاوم و نفوذ ناپذير، غير لغزنده، صاف ، بدون خلل و فرج، ترك و شيار باشد.

- قابل شستشو و داراي شيب كافي به سمت مسير فاضلاب باشد تا از تجمع آب در سطح كف واحد توليدي جلوگيري شود.

-  رنگ آن بهتر است از نوع روشن انتخاب شود.

-  درمحلهايي كه نگهداري و آماده سازي مواد خام با PH اسيدي و يا قليايي انجام مي گيرد، درساختار كف از پوششهاي مناسب و مقاوم  به اسيد و قليا استفاده شود.

- پي ريزي كف سالن و انبارها بايد بگونه اي باشد كه تحمل فشار ناشي از سنگيني ماشين آلات وبار وارده برآنرا داشته باشد.

4-3-4-  زهكشي كف كارخانه و كانالهاي فاضلاب

 - بايد از نظر كشش پساب وضعيت مناسبي داشته و دربرابر جوندگان به خوبي محافظت شود.

- داراي شيب مناسبي در حد 8/1 تا 16/1 اينچ در فوت ( 10 - 5   درجه ) بر خلاف جريان كار ( از محل تميز به محل آلوده) باشد همچنين  حتي المقدور از ساختن آبروهاي عميق بايد اجتناب كرد زيرا تميزكردن آنها مشكل مي باشد.

-  قسمتهاي سرپوشيده آب روها بايد داراي عمقي حدود cm 20-15 و عرض cm30-15 باشند تا آب و مواد زائد به راحتي عبور كرده و تميز كردن آن نيز آسان باشد.

-  آب روها بايد داراي ديواره هاي كناري صاف و عمودي بوده و محل اتصال ديواره به كف بدون زاويه باشد تا مقادير كم آب نيز به راحتي جريان يافته و تميز كردن آن نيز آسان تر باشد. ودرمحلهايي كه امكان جمع شدن پساب و كثافات وجود دارد، از كف شوي مناسب ( شتر گلودار) استفاده شود.در كارخانه هايي كه درحين توليد از مواد اسيدي يا قليايي استفاده مي شود پساب ورودي به آبروها پس از مدتي موجب سوراخ شدن و نفوذ كردن به كف آبرو شده و شرايط بهداشتي نامطلوبي درزير سيمان يا بتون ايجاد مي كند لذا در اين حالت كه پساب اسيدي يا قليايي وارد آبروها مي شود بايد كف آن مقاوم به اسيد يا قليا باشد.

- از راه آبهاي روباز تا آنجا كه امكان دارد، بايد اجتناب شود. اما اگر در واحدي به ناچار از آنها استفاده شود، بايستي بسهولت تميز وگندزدايي كردن آنها تامين شود. پوشش و محافظ روي آب روها بايد از جنس مقاوم ، مشبك و به گونه اي باشد تا برداشتن و حمل و نقل آن آسان باشد.

-  هيچ نقطه اي ازكف سالن توليد نبايد بيش از 6متراز كانال زهكشي فاصله داشته باشد.

- دركليه مجراهاي خروجي زهكشي ، بايد تمهيداتي به منظور جلوگيري از ورود جوندگان و حشرات  موذي به سالن توليد ايجاد نمود.

- براي جلوگيري از انسداد يا تجمع آلودگي بايد در اسرع وقت نسبت به تعمير وبازسازي قسمتهاي صدمه ديده شبكه زهكشي اقدام شود.

- براي شرايط اضطراري تجمع پساب درسطح كارخانه بايد امكانات مناسبي نظير پمپ براي تسهيل خروج پساب از كارخانه وانتقال به لوله هاي فاضلاب وجود داشته باشد.

- فاضلاب مجهز به سيستم سپتيك مورد قبول سازمان حفاظت محيط زيست باشد.

- استفاده از اتصالات مناسب (دريچه هاي يكطرفه ) براي جلوگيري از برگشت مجدد آب به سالن هاي  توليد الزامي مي باشد.

4-3-5- ديوارها

- ديوارها داراي ارتفاعي متناسب با حجم سالنها ، دستگاهها و تجهيزات قابل نصب در آنها باشند.

- بايد صاف ، بدون ترك، بدون خلل و فرج، قابل شستشو و گندزدايي بوده و داراي رنگ روشني باشند.

- محلهاي اتصال به ديوار همجواريا كف واحد توليدي بدون زاويه باشند.

-  غير قابل نفوذ به رطوبت و حرارت باشند.

- كليد و پريزهاي تعبيه شده روي ديوار بايد قابل تميز كردن  ضد آب باشند.

- ديوارها بگونه اي ساخته شده باشد كه از لانه گزيني جوندگان ممانعت نمايند.

- جهت جلوگيري از لانه گزيني جوندگان بايد از ساختن ديوارهاي دو جداره اجتناب كرد.

-  درمحلهاي عبور ليفتراك، جهت حفاظت ديوارهاي ساختمان كارخانه درمقابل صدمات ليفتراك بايد از حفاظهاي مناسب استفاده گردد. ( در اين مورد اصل كلي قابليت شستشو و نداشتن زاويه بايد رعايت گردد)

4-3-6-  سقفها

- بايد ارتفاع كافي داشته و جهت جلوگيري از ورود اجزاء خارجي  يا هرگونه آلودگي به محصول قابليت تميز كردن داشته باشد.

- در برابر نفوذ يا لانه گزيني حشرات مقاوم بوده و مانع تجمع گرد و خاك و بخارات آب شده و امكان رشد قارچها در سطوح آن به حداقل برسد.

- در واحدهايي كه از تانكهاي رو باز براي فرمولاسيون و تهيه محصول استفاده مي شود بايد كليه تيرها ، لوله ها يا ساير اجزاي ساختمان زير سقف كاذب جا سازي شوند ويا آنكه درقسمت بالاي خط توليد از پوشش (COVER) قابل شستشو و تميز كردن استفاده شود.

- پوشش سقف بايد به نحوي در نظر گرفته شود كه در مقابل عوامل جوي پايدار باشد.

- به عدم وجود فاصله و فضاي باز بين ديوارها با سقف توجه شود.

4-3-7-  پله ها

قفسه هاي بالا برنده و سازه هاي كمكي همچون  كليه پله ها، سطوح شيبدار، سكوها، نردبانها و شيبهاي تند بايستي به گونه اي طراحي و نصب شده باشند كه محل تجمع و انتشار آلودگي به سالن توليد نشوند و به راحتي قابل شستشو وتميز كردن باشند.  كف پله ها  آجدار و داراي حفاظ مناسب باشد.

4-4-فضاهاي مورد نياز در سالن توليد

اولين قدم در طراحي ساختمان توليد تهيه نمودارفرآيند و الگوي جريان مواد است، بدين وسيله ترتيب انجام كار و مسير كلي حركت را مشخص مي كنند، اكنون اگر فضاي كافي جهت مواردي كه درزير عنوان مي شوند درنظر گرفته شود، اين توليد تكميل مي شود، اين فضاها عبارتند از:

4-4- 1- فضا جهت ماشين آلات 

پس از مشخص شدن ابعاد ماشين آلات علاوه بر اين ابعاد بايستي در تعيين فضاي لازم موارد زير را در نظر گرفت :

- پلكان و سكو جهت  ماشين هايي كه داراي ارتفاع زياد مي باشد.

- فضاي مورد نياز جهت تعمير دستگاه خصوصاً وقتي وسايل حجيم براي جابجايي مورد استفاده باشند.

- فاصله لازم از ديوارها و درهاي سالن توليد و فاصله از ديوار درصورتي مورد نياز است كه تعميرات دستگاه ايجاب نمايد.

- حريم دستگاه جهت رفت و آمد اپراتور ، اين فاصله حداقل 1 متر و در طرف ضلع يا اضلاعي از دستگاه است كه نياز به سركشي دارد.

- راههاي فرار به هنگام خطر

- براي مواد اوليه ، مواد حد واسط يا اقلام بسته بندي مورد مصرف درجريان توليد و دركنار خط توليد فضاي لازم پيش بيني شود.

 

4-4-2- فضا جهت تانك ها و مخازن

تانكها چون نياز به تعمير ندارند معمولاً دركنار ديوارهاي سالن توليد با رعايت حداقل 1 متر فاصله قرار مي گيرند.

4-4-3- فضا جهت تجهيزات ثابت حمل و نقل

مانند بالابر ها ، نقاله ها ، ناوداني ها و ... است ، در انتخاب اين گونه وسايل سعي بر اين است كه از تجهيزات سبك و قابل جابجايي استفاده شود، دراين صورت  مي توان از اين فضا جهت تعمير دستگاه استفاده نمود.

فضا جهت تردد وسايل حمل ونقل

مسير حركت وسايل نقليه موتوري يا دستي بهتراست توسط  خط كشي كاملاً مشخص باشد ، حداقل عرض مسير جهت ليف تراك 4 متر و جهت ريچ تراك 8/2 متر خواهد بود.

فضا جهت تردد پرسنل

چنانچه ترافيك سالن كم باشد مي توان از مسير وسايل حمل ونقل جهت پرسنل نيز استفاده نمود در غير اين صورت بايد مسير جداگانه با عرض مناسب درنظر گرفته شود، عرض مسير جهت عبور هم زمان به شرح ذيل پيشنهاد مي شود:

عرض مسير جهت عبور يك نفر  cm 70

عرض مسير جهت عبور دو نفر  cm 126

عرض مسير جهت عبور سه نفر  cm 187

عرض مسير جهت عبور چهار نفر  ‌cm 248

در ساختمان هاي صنعتي عرض هر مسير و عبور پرسنل را براساس تعداد كل پرسنل كارگاه نيز       مي توان در نظر گرفت ، در اين صورت :

واحدهايي كه تا 100 پرسنل دارند عرض معمولي مسير cm 120

واحدهايي كه تا 200 پرسنل دارند عرض معمولي مسير‌cm 180

واحدهايي كه تا 500 پرسنل دارند عرض معمولي مسير cm 240

فضاي تنفس

علاوه بر فضايي كه ماشين آلات ، تجهيزات، مواد و ... اشغال مي كند به ازاي هر يك از كاركنان  m3  12 فضا جهت تنفس منظور مي شود، حداكثر ارتفاع مجاز جهت بدست آوردن سطح مورد نياز جهت تامين اين فضا m 3 مي باشد، يعني اگر ارتفاع سقف كارگاه 10 متر هم باشد فقط مي توان 3 متر اول آن را در نظر گرفت دراين صورت بازاء هر يك از پرسنل بايد m2 4 سطح منظور شود.

4-4-4- فضا جهت توسعه آينده

مساحت بخشهاي مختلف كارخانه از ابتدا بزرگتر از ظرفيت اسمي درنظر گرفته مي شود تا درطرح توسعه ، ماشين آلات درآن فضاها مستقر شوند.

5-  بخشهاي سرويس دهنده و تاسيسات واحد توليدي

5-1- آب

انواع آب مورد استفاده در واحد هاي توليدي به شرح ذيل مي باشد:

- آب مصرفي عمومي واحد توليدي و تاسيسات : بايد از نظر سختي مورد تاييد بوده و با توجه به نوع كاربرد، ويژگي خاص آن را داشته باشد.

- آب مصرفي در باغباني و آبياري محوطه اطراف واحد توليدي (مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 6273)

- آب مصرفي جهت آشاميدن و قابل استفاده در سيستم توليد و شستشو : اين نوع از آب مصرفي بايد كاملا جدا از ساير آبهاي مصرفي در واحد توليدي بوده و سيستمهاي لوله كشي آن با رنگ متفاوت، جدا و مشخص شده باشد و به طور مستمر توسط واحد توليدي مورد آزمايش قرار گيرد و حداقل 2 بار در سال توسط آزمايشگاه مرجع يا مورد تاييد استان مربوطه از نظر ميكروبي و شيميايي آزمايش شده و به تاييد رسيده باشد و تمامي مستندات آن نگهداري شود. ويژگيهاي  شيميايي ، آن بايد مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 1053 و ويژگيهاي ميكروبي آن مطابق با آخرين تجديد نظر  استاندارد ملي ايران به شماره 1011 باشد.

در صورت استفاده از آب چاه، چنانچه سختي كل آب از حداكثر ميزان مجاز mg/l‌ 500  بالاترباشد،

منبع ذخيره آب بايد مجهز به سختي گير و دستگاه ضد عفوني آب ( كلريناتور يا سيستم                   ضد عفوني كننده پيوسته ) قابل قبول و مورد تاييد مرجع ذيصلاح بهداشتي باشد.

- يك منبع آب گرم ( با ويژگي هاي آب آشاميدني) بايد در تمامي اوقات ودرطي ساعات كاري دردسترس باشد.

 اين آب جهت هردو منظور شستشو و فرآيند گند زدايي به كار مي رود. جهت مقاصد شستشو درجه حرارت 65 درجه سانتي گراد آب مناسب است و جهت مقاصد ضد عفوني آب گرم 80 درجه سانتيگراد و به مدت بيش از 2 دقيقه و در صورت غوطه ور ساختن در داخل ظرفي حاوي آن موثر است.

- درصورت استفاده از آب كلر دار جهت گندزدايي كردن تجهيزات ، غلظت كلر بايد ppm 250   باشد و زمان تماس با كلر و سطح كلر آزاد بايد به طور مرتب كنترل شود.

- يخ مورد استفاده در فرآيند توليد بايد از آب شرب تهيه شده باشد و به نحوي توليد ، مورد مصرف و ذخيره قرار گيرد كه از آلودگي ثانويه آن جلوگيري شود.

5-2-سيستم روشنايي و لامپها درسالنهاي توليد و انبارها

لامپها بايد به طور مناسبي در برابر شكستگي حفاظت شده باشند و داراي حفاظ و قاب مناسب  ( از جنس نشكن )  بوده و بايد  قابل شستشو و تميز كردن باشند. مقدار روشنايي مورد نياز بخشهاي مختلف عبارتند از:

- در تمام مكانهاي بازرسي و كنترل 540 لوكس

- محيط هاي كاري 220 لوكس

- ساير نقاط 110 لوكس

 تذكر :

- تمام مسيرها و نقاط خروجي ساختمان بايد به جريان روشنايي اضطراري مجهز باشد تا در طول شب و در مواقع قطع برق شبكه بتوان از آن استفاده نمود.

- جريان روشنايي اضطراري بايستي در مكانهاي لازم مستقر شده و داراي منبع توليد نيروي مستقل و سيم كشي مجزا از شبكه عمومي باشد.

- در هنگام قطع برق شبكه سراسري لازم است نور اضطراري از طريق ژنراتور مولد برق تامين گردد.

سيستم نصب لوله ها و كابلها

نصب لوله ها و كابلها بايد طبق ضوابط زير باشد:

  - لوله ها و كابلهاي داخل محوطه مي بايست به موازات خيابانهاي واحد توليدي كشيده شوند و سعي بر اين است كه لوله ها روكار كشيده شوند، مگر در مواردي كه ايمني، يخ زدگي در زمستان و يا موارد اقتصادي اجازه ندهد.

 - در داخل سالنها، لوله ها بايد به موازات ديوارها كشيده شوند تا بتوان از پايه هاي آهني ساختمان جهت بست زدن استفاده نمود. هيچگاه لوله با زاويه اي غير از 90 درجه نبايد از ديوار منشعب شود.   لوله ها بايد موازي يا عمود بر ديوار باشند و حداقل فاصله لوله ها از كف 20 سانتي متر باشد.

 - لوله هايي كه مايع داغ درونشان جريان دارد، بايد از كابلهاي برق دور باشند.

 - شيرها و جعبه هاي مخصوص آتش نشاني بايد در حريم مسيرهاي خارج كارگاه و يا مسيرهاي عبور ومرور داخل سالن منطبق بر اصول ايمني كار قرار گرفته باشد ( به عنوان مثال، جعبه آتش نشاني را نبايد در پشت يك دستگاه يا ماشين مخفي كرد و بر خلاف ساير لوله ها، لوله هاي آتش نشاني بايد در 50-40 سانتي متري كف بوده ونبايد در ارتفاع قرار گيرد ).

  - لوله هاي باد و بخار ( در صورت وجود ) بايد در يك جهت شيب مختصري ( حدودcm/m 1 ) داشته باشند تا بتوان در نقطه انتهايي، آب درون آن را توسط شير دستي يا تله ( Trap ) جمع آوري نمود. انشعاب از لوله هاي اصلي با د و بخار بايد حتما از بالاي لوله گرفته شود تا از نفوذ آب به داخل مسيرهاي فرعي جلوگيري شود.

 - لوله هاي گرم و سرد بايد كاملا عايق بندي و روكش گذاري شده باشند تا از كندانس بخار آب برسطح آنها جلوگيري شود.

 - لوله هاي بخار نيز ( در صورت وجود ) بايد از عايق بندي مناسبي برخوردار باشد.

- توصيه مي شود با رنگ بندي تعريف شده امكان تفكيك لوله ها از يكديگر فراهم شود.

5-3- سيستم تهويه 

  كليه سالنها، انبارها و سرويسهاي بهداشتي و كارگري بايد داراي دستگاههاي تهويه مناسب و وسايل گرمايش  و سرمايش متناسب با حجم مكانهاي مذكور و تغييرات درجه حرارت با توجه به فصول سال باشند.

وجود تهويه كافي و مناسب سبب مي گردد كه بخار آب از ساختمان واحد توليدي خارج شده و از اشباع بخار آب جلوگيري بعمل آيد و از آنجا كه خارج نمودن بخار آب از ساختمان واحد توليدي به وسيله دريچه معمولي مشكل است، بايد در نقاط مختلف ساختمان واحد توليدي، هواكشهاي مجهز به باد بزن يا هواساز نصب شود تا بخار را به طرف لوله هاي هواكش رانده و از ساختمان خارج نمايد.

تمامي شكافها و منافذي كه در سقفها و قسمتهاي فوقاني ساختمان به منظور ورود وخروج هوا تعبيه شده اند، بايد مجهز به بادگير و توري سيمي بوده تا از ورود جوندگان و پرندگان ممانعت بعمل آيد و در انتخاب توريهاي سيمي بايد دقت شود كه منافذ آن خيلي ريز نباشد تا گرد و غبار با‌ مسدود كردن منافذ مانع خروج بخار آب و هوا نشود. همچنين نصب و ساختار هواكشها بايد طوري باشد كه مانع ورود باران به ساختمان شود.

5-4- تاسيسات بخار و هواي فشرده

محل استقرار تاسيسات حرارتي و ديگ بخار مي بايست در خارج از سالن توليد و با فاصله مناسب از سالنهاي توليد، انبارها و امكانات كارگري و اداري بوده و برابر مقررات سازمانهاي ذيربط، مسائل ايمني آن رعايت و تاييديه هاي لازم اخذ گردد.

5-5- تاسيسات برق

- تاسيسات برق شامل ترانسفور ماتور، خازن ها و تابلوهاي برق مادر بايد در مكان مناسبي خارج از سالن توليد تعبيه شود.

- جهت مواقع قطع برق، واحد توليدي مي بايست داراي ژنراتور با ظرفيت متناسب با نياز  ( بين 50 تا 100 درصد برق مصرفي ) باشد.

5-6- تعميرگاه

-محل تعميرگاه در عين حال كه نزديك ماشين آلات توليد است، نبايد به سالنهاي توليد و فرآوري ارتباط داشته باشد .

5-7-سيستم لوازم ايمني و كمكهاي اوليه

بايد در كليه قسمتها و در فواصل مناسب كپسول آتش نشاني و شيلنگ آب و غيره نصب و وسايل مورد نياز براي كمكهاي اوليه پزشكي در واحد توليدي در محل مناسب و در دسترس قرار گيرد. ضمناً بايد  قبل از شروع به كار واحد توليدي از نظر ايمني جهت آتش سوزي، گواهي مربوطه از سازمانهاي ذيربط اخذ شود. و دستورالعملهاي سازمانهاي مربوطه را درخصوص كنترل و ارزيابي دوره اي به اجرا گذارد.

5-8-سيستم تخليه زباله و ضايعات

- واحدهاي توليدي بايد محلي براي خروج زباله داشته ويا از وسيله حمل ( تريلي حمل زباله ) استفاده نمايند تا روزانه زباله ها را به خارج از واحد درمحل مورد نظر منتقل نمايند و مي توان در صورت تمايل و داشتن محيط مناسب و مجزا و نيز با درنظر گرفتن فاصله حداقل يك كيلومتر از محوطه كارخانه از دستگاه زباله سوز با كليه امكانات لازم فني و بهداشتي استفاده نمود. همچنين بايد در محوطه داخل وخارج واحد توليدي ظروف زباله در دار با رعايت اصول بهداشتي مستقر نمود. درمجموع دفع زباله بايد به طور موثر  و به طريقي انجام شود كه هر گونه خطر آلودگي مستقيم يا غير مستقيم فرآورده و همچنين  آلودگي آب آشاميدني وجود نداشته باشد.

- نظافت و شستشو و گندزدايي مستمر محلهاي فوق الذكر الزامي است .

- مسئول و برنامه زماني  جمع آوري زباله ، شستشو و گند زدايي ظروف نگهداري زباله بايد مشخص باشد.

- ظروف زباله هاي ترو خشك بايد جدا و اختصاصي باشند.

6- شرايط و ويژگيهاي انبارها

6-1- ويژگي هاي عمومي

     شرايط و ويژگيهاي انبارها بايد مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 1891 بوده و موارد ذيل نيز رعايت گردد :

- بطور مجزا ومتناسب با ظرفيت توليد احداث شود .

-  بايد بهداشتي، خشك، خنك ، منظم، عاري از حشرات و جوندگان، بدون گرد وخاك، آلودگي و مواد خارجي باشند.

- چيدمان كالا در انبار بايد برروي پالت  (فلزي و ضد زنگ و يا پلاستيكي )باشد. و نحوه چيدن مواد در انبار بايد مرتب بوده و رعايت حداقل 50 سانتي متر فاصله از ديوارها و 60 سانتي متر بين رديفها شده باشد.

- هر محصول بايد با رمز و كد خاصي انبار شود كه معمولا معرف زمان ورود به انبار يا زمان توليد محصول باشد تا به ترتيب زمان ورود، خارج شوند ( سيستم FIFO ) .

- براي گندزدايي انبار بايد طبق مقررات بهداشتي و دستورالعملهاي مورد تاييد عمل كرد.

- كف، ديوار و در انبار بايد از جنس مقاوم ، بدون خلل و فرج، قابل شستشو و نظافت باشد. پنجره ها بايد داراي شيشه هاي نشكن يا داراي برچسب ايمن سازي بوده و درصورت باز شدن مجهز به توري ريز بافت و قابل شستشو باشند. در و پنجره هاي باز شو در انبار بايد به طور كامل چفت شوند تا از ورود حشرات و جوندگان مزاحم جلوگيري بعمل آيد.

- انبارها بايد ، مجهز به زنگ خطر، كپسول اطفاء حريق، سيستم هاي خودكار اطفاء حريق،  دستگاه كاليبره كنترل و ثبت دما و دستگاه كاليبره كنترل و ثبت رطوبت باشند.

- كليه قفسه ها و سيستمهاي حمل و نقل بايد از جنس مقاوم، قابل شستشو و گندزاديي ( غير چوبي ) باشند.

- در كليه انبارها ي مواد اوليه  و محصول نهايي وجود تهويه مناسب ضروري است.

- شرايط نگهداري كليه مواد اوليه ومحصول نهايي در انبار مي بايست مطابق با شرايط قيد شده از طرف واحد توليد كننده آن باشد.

- داراي سيستم نقل و انتقال و جابجايي مناسب از جمله نقاله ها، بالا برنده ها، و ساير تجهيزات مورد نياز باشد

6-2- ويژگي هاي بخش ورودي انبار

  اين بخش درابتداي انبار مواد اوليه ، اقلام بسته بندي ، قرنطينه و محصول نهايي قرارداشته وفرآيند تحويل دراين بخش صورت مي گيرد.

لازم به ذكر است در اين بخش ، در ورودي وخروجي بايد به طور كاملاً مجزا از يكديگر باشند.

 

امكانات مورد نياز اين بخش شامل :

-  امكانات توزين نظير باسكول ، ترازو و كنتور مايعات

-  امكانات ارزيابي اوليه و نمونه برداري

-  امكانات تخليه بار نظير سطح شيب دار ، جرثقيل، نقاله ، ليفتراك

-  امكانات حمل و نقل درانبار

 6-3 - ويژگيهاي بخش خروجي انبار

اين بخش جزيي از انبار مواد اوليه ، اقلام بسته بندي ، قرنطينه و محصول نهايي بوده ، امكانات و فضاي مورد نياز اين بخش مشابه بخش ورودي انبار است.

  6-4-سطح زير بناي انبارها

سطح انبار بستگي به حجم توليد و حداكثر زمان نگهداري كالا در انباردارد كه آن نيز بستگي به

اختلاف زمان توليد و خروج از انبار و نيز تنوع محصولات و ميزان ورود كالا در روز دارد.

ميزان سطح زير بناي انبار از فرمول ذيل به دست مي آيد:

 

                                    تعداد روزهاي انبارداري × تعداد × حجم هر ماده    =   زير بناي انبار

                                                           ارتفاع مفيد چيدمان

     +    فضايي جهت عبور ومرور افراد و و سايل نقليه   +    فضايي جهت پالتهاي خالي و دفتر

 6-5- انواع انبارها

6-5-1- انبار مواد اوليه مواد غذايي

واحدهاي توليد و بسته بندي برحسب تنوع مواد اوليه و شرايط نگهداري آنها ممكن است مجهزبه چند انبار مجزا با شرايط متفاوت جهت نگهداري مواد اوليه ومواد افزودني باشد. 

6-5-2- انبار مواد اوليه بسته بندي

  مواد و وسايل بسته بندي مانند كارتن، پاكت، برچسب و غيره بايد در محلي بطور جداگانه نگهداري شوند. چيدن مواد بسته بندي در انبار بايد بگونه اي باشد كه آسيبهاي فيزيكي ، شيميايي و بهداشتي به اين مواد وارد نشود. همچنين خطرسقوط و بروز سوانح به حداقل ممكن برسد. رفت وآمد افراد و ترابري كالا در انبار به آساني صورت پذيرد.

6-5-3-  انبار قرنطينه

  درصنايع غذايي و آشاميدني معمولاً انجام آزمايشات لازم بر روي مواد حين فرآوري ويا محصول نهايي ممكن است چند روز به طول انجامد . طي اين دوره بايد محصول در قرنطينه بماند تا نتيجه آزمايشات مشخص گردد. بسياري از واحدهاي توليدي اين محصول را درون انبار محصول قرار مي دهند، ولي به روشهاي مختلف اطمينان حاصل مي نمايند كه هيچگونه تداخلي بين كالاي قرنطينه و محصول نهايي به وجود نمي آيد. ولي درشرايطي كه خطر تداخل دركالا زياد باشد، مي توان مبادرت به احداث انبار قرنطينه نمود. در اين صورت حجم اين انبار بستگي به حجم روزانه توليد و نيز زمان نگهداري تا دريافت نتيجه آزمايشات دارد. توضيحات لازم دراين زمينه و زمان و درجه حرارت محيط و نتايج حاصله بايد در دفاتر مخصوص به خود ثبت  وكنترل شده باشد.

6-5-4-  انبار محصول 

پس از طي دوره قرنطينه محصول  بلافاصله پس از توليد و بسته بندي ، كالا به اين انبار منتقل شده و آماده فروش خواهد بود. در طراحي انبار محصول موارد زير بايد مد نظر قرار گيرد:

- با توجه به نوع محصول يا ماده اوليه درجه حرارت مناسب داشته باشد.

-   از تابش مستقيم آفتاب به دور باشد.

- نبايد كالايي جز محصول نهايي در آن، انبار شود.

 تذكر:

  بسياري از واحدهاي توليدي محصولات مرجوعي را نيز درون انبار محصول قرار مي دهند ولي به روشهاي مختلف اطمينان  حاصل مي نمايند كه هيچگونه تداخلي بين كالاي مرجوعي و محصول نهايي  به وجود نمي آيد ولي درشرايطي كه خطرتداخل  دركالا زياد باشد مي توان مبادرت به احداث انبار مرجوعي به صورت مجزا نمود.

6-5-5-  انبار عمومي

محلي است  جهت نگهداري وسايل متفرقه از قبيل وسايل آشپزخانه، وسايل اداري ، ظروف خالي ، لباس كار و ديگر ملزومات كه ابعاد آن بستگي به گستردگي واحد توليدي دارد، ولي مي بايست   حتي الامكان از نگهداري اقلام غير ضروري درآن جلوگيري شود.

6-5-6-  انبار مواد شيميايي1

  كليه مواد شيميايي مورد استفاده بايد در محلي جداگانه و دور از سالن ها ي توليد قرار داشته و در ظروفي با پوشش كامل با قيد كليه  مشخصات برچسب گذاري ( شامل نام ماده،  كاربرد آن و        احتياط هاي لازم  هنگام استفاده از آن)  به زبان فارسي  بسته بندي شده باشد و اين ظروف بايد به دور از تابش مستقيم نور خورشيد بوده و در شرايط مناسب نگهداري گردد.

6-5-7-  انبار قطعات و لوازم1

اين انبار بايد مجهز به قفسه بندي فلزي و سيستم تهويه بوده و ليست كامل لوازم يدكي و قطعات ماشين آلات موجود در آن كه با كدهاي مخصوص مشخص شده اند، در انبار نصب شده باشد. اندازه آن بستگي به تعداد ماشين آلات، تنوع آنها، فرسودگي آنها و نيز كيفيت ماشين آلات خريداري شده دارد. امروزه نگهداري تعداد كافي قطعات يدكي يكي از اساسي ترين عوامل در كاهش زمان توقفات توليد است. در انبار قطعات مي بايست خصوصيات فيزيكي كالا مانند ابعاد، وزن، مقدار و خصوصيات محدود كننده نظير قابليت شكنندگي، قابليت خمش و قابليت احتراق را همواره در نظر داشت.

7-  ويژگيهاي سردخانه

  وضعيت ساختمان ، تاسيسات وسردخانه، تجهيزات و ايمني آن بايد مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 1899 باشد.

ضمناً رعايت كليه شرايط مندرج در آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره هاي 4922  ، 3399  3589، 2720 مواد غذايي الزامي است.

كليه سردخانه ها بايد داراي ويژگيهاي زير باشند:

-  استقرار به صورت First In First Out ‌ ( اولين ورودي اولين خروجي ) است.

- تمامي فضاهاي مورد استفاده جهت اين منظور به نوعي طراحي و ساخته شده باشند كه نهايت       پيش بيني هاي لازم جهت عايق بندي در آنها لحاظ شده باشد. بطور يكه ضخامت عايق در سردخانه هاي بالاي صفر براي ديوارها 10 سانتي متر ، براي سقف 10 تا 15 سانتي متر باشد . ضخامت عايق در سردخانه هاي زير صفر براي ديوارها 10 تا 20 سانتي متر، سقف 15 تا 20 سانتي متر وكف 10 تا 20 سانتي متر است.

- تمامي سردخانه ها بايد مجهز به سيستم كنترل و ثبت دما و رطوبت و زنگ خطر باشند.

- در كليه سردخانه ها كاملا درزبندي شده وترجيحاً كشويي به يك طرف باشند. داراي پرده هوا بوده و از داخل قابل باز شدن باشد.

- نحوه قفسه بندي و پالت گذاري در داخل سردخانه به گونه‌اي باشد كه امكان گردش هوا و فضاي لازم جهت تحرك و خدمات موجود باشد.

- براي جلوگيري از ايجاد شبنم و فرو ريزي قطرات آب ، تهويه مناسب سردخانه ها ضروري است. 

- كف، ديوارها و سقف سردخانه قابل شستشو و ضد عفوني باشد.

- محصولات نهايي معيوب بايد قرنطينه و برچسب زني شده وبراي پرهيز از عرضه ناخواسته در محوطه هاي ويژه اي جهت بررسي بيشتر نگهداري شوند.

8- سيستم حمل و نقل

به هنگام حمل و نقل ماده اوليه، محصولات حد واسط و نهايي شرايط بايد به گونه اي باشد كه :

-هيچگونه آسيب فيزيكي به مواد درحال حمل و نقل وارد نشود.

-شرايط محيطي حمل و نقل ( دما، رطوبت ) مطابق با شرايط نگهداري ماده در حال حمل و نقل باشد.

-تجهيزات حمل و نقل از سطح نظافت قابل قبولي برخوردار بوده واز انتقال آلودگي ثانويه مواد به يكديگر جلوگيري بعمل آيد.

9-  سيستم شستشو ، ضدعفوني و گندزدايي 

شستشو، ضد عفوني و گندزدايي بايستي مطابق برنامه مشخص تعريف ومطابق با روش اجرايي ويژه اي انجام و به صورت مستند كنترل  و نگهداري شود  و نكات ذيل نيز بايد مد نظر قرار گيرد:

- تخليه محصولات غذايي از ماشين آلات و انتقال  وسايل وظروف به بخش شستشو.

- باز كردن قسمتهاي قابل شستشوي دستگاهها ، وسايل و تجهيزات از سطوح مختلفي كه بايد تميز شود.

 - مواد شيميايي جهت شستشو ، ضد عفوني وگند زدايي بايد با قوانين ايمني ، بهداشت و محيط زيست مطابقت داشته ومورد تاييد سازمان ها و مقامات ذيصلاح باشد.

- شيلنگ هاي مورد استفاده براي شستشوي سطوح بايد در شرايط بهداشتي نگهداري شوند و از      حلقه هاي شيلنگ جمع كني براي جمع كردن و نگهداري آنها روي ديوار استفاده شود. در طول مدت نگهداري شيلنگ ها نبايد با كف كارخانه  در ارتباط باشند.

- هر فردي كه  با مواد خام و نيمه فرآوري شده كار مي كند به صورت بالقوه ، امكان آلوده ساختن محصول نهايي را دارد. تا زمانيكه كليه لوازم  ، تجهيزات ، البسه و ساير اقلام ، مورد پاكسازي و       گندزدايي قرار نگرفته اند، نبايد در تماس با محصول نهايي قرار گيرند. دستها بايد قبل  و بعد از كار بطور كامل شستشو و ضد عفوني شوند وسپس با محصول نهايي تماس پيدا كند.

- آزمايشاتي از سطوح كار ( به صورت منظم ) جهت اطمينان از عملكرد صحيح دستورالعمل شستشو و ضد عفوني انجام شود.

-  با استفاده از يك جدول مستقل، شستشو و گندزدايي براي هر دستگاه مشخص مي شود كه مراحل  آن  عبارتند از :

 - جرم زدايي با استفاده از برس ( Brushing )

 - شستشو با آب

 - شستشو با مواد شوينده ( دتر جنت)

 - شستشو مجدد با آب

 - ضد عفوني در صورت نياز

 - آبكشي

براي شستشو  و گندزدايي كردن مي توان از تركيبات زير استفاده نمود:

- بي كربنات سديم

- كربنات سديم بدون آب

- تري فسفات سديم

- آب گرم با دماي 80 الي 85 درجه سانتي گراد

- سود كاستيك

- تركيبات كلر

- اسيد نيتريك

تذكر :

- براي ضد عفوني كردن تجهيزات و سطوح دستگاهها ترجيحاً از تركيبات چهار تايي آمونيوم استفاده نشود، زيرا باقيمانده اين تركيبات به سختي برطرف شده و همچنين كليه ميكروارگانيسمهاي بيماري زا  را از بين  نمي برند.

- مرحله آبكشي براي زدودن باقيمانده شيميايي بايد با دقت و توجه كافي صورت گيرد، زيرا باقيمانده برخي از تركيبات مانند كلر موجب خورندگي در سطح دستگاهها و لوازم خواهند شد. 

10- شرايط فني و بهداشتي قسمتهاي رفاهي

بايد مطابق با آئين نامه اجرايي اصلاحي ماده 13 قانون مواد خوردني، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي بوده و موارد ذيل نيز رعايت شود:

10-1-   بخش تعويض لباس

بايد در مجاورت سرويسهاي بهداشتي كارگران و مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 2287 باشد.

- در هر واحد توليدي بايد اطاقي با وسعت كافي جهت رختكن و به ازاء هر كارگر يك كمد قفل دار سه طبقه وجود داشته باشد.

- در واحدهاي توليدي كه خانمها نيز كار مي كنند، بايد رختكن و سرويسهاي جداگانه اي براي آنان در نظر گرفته شود.

10-2-   سرويسهاي بهداشتي ( توالت و دستشويي )

  بايد براي كارگران زن و مرد دستشويي و توالت مجزا به تعداد مورد نياز مطابق ماده 13 قانون مواد خوراكي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي به شرح ذيل وجود داشته باشد:

 براي 5-1 نفر يك توالت و يك دستشويي

 براي 25-6 نفر به ازاء هر 10 نفر يك توالت، يك دستشويي ( 25 نفر از هر كدام 3 دستگاه )

 براي 55-26 نفر به ازاء هر15نفر يك توالت، يك دستشويي ( 50 نفر از هر كدام 5 دستگاه )

 براي 115- 56 نفر به ازاء هر 20 نفر يك توالت، يك دستشويي ( 100 نفر از هر كدام 7 دستگاه )

 براي 266-116 نفر به ازاء هر 25 نفر يك توالت، يك دستشويي ( 250 نفر از هر كدام 13 دستگاه )

از 266 نفر به بالا به ازاء هر 30 نفر اضافي يك توالت، يك دستشويي

- سرويسهاي بهداشتي بايد مجهز به شير آب گرم و سرد باشد.

- در و ديوار بايد قابل شستشو باشد، سقف صاف بوده و كف از مواد غير قابل نفوذ ساخته شود، به طوري كه به آساني قابل تميز كردن باشد.

-  در ورودي محوطه توالتها بايد خودكار بوده و در برابر نفوذ حشرات حفاظت شود، وجود مخزن شستشو

( فلاش تانك ) ضروري است.

- درتوالتها نصب تابلوي ” بعد از استفاده از توالت دستهاي خود را با صابون يا مواد شوينده بشوئيد“، ضروري است.

- توالتها بايد در محلي باشند كه آلودگي در محيط به حداقل برسد و نبايد در توالت به سمت سالن توليد و انبار ها باز شود.

- پنجره توالت مشرف به فضاي آزاد و داراي توري باشد.

- توالت داراي هواكش مكانيكي متناسب با حجم آن باشد.

- داراي سطل زباله دردار پدالي باشد.

10-3-   دستشويي كامل

محل شستشوي دست ( دستشويي ) عمدتا متصل به رختكن كارگران بوده، در محل ورود به سالن توليد و در داخل سالن توليد قرار داشته و بايد ويژگيهاي ذيل را دارا ‌باشند:

- داراي شير آب گرم و سرد بوده و بدون دخالت دست به صورت خودكار، پايي يا با آرنج باز و بسته شود.

- داراي خشك كن برقي يا حوله كاغذي يك بار مصرف باشد.

- داراي سطل زباله دردار پدالي باشد.

- در كنار دستشويي ها بايد مواد شوينده و ضدعفوني كننده وجود داشته باشد.

- مواد ضد عفوني كننده و شوينده داراي محل خاصي بوده، شماره گذاري شده و مسئول مشخصي داشته باشند.

10-4-   حمامها

بايد براي كارگران زن و مرد حمام مجزا به تعداد مورد نياز مطابق با ماده 13 قانون مواد خوراكي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي باشد:

براي  5-1 نفر كارگر يك دستگاه6 نفر به ازاء هر 5 نفر يك دستگاه ( 20 نفر 4 دستگاه )

براي  50-21 نفر به ازاء هر 10 نفر يك دستگاه ( 50 نفر 7 دستگاه )

براي  100-51 نفر به ازاء هر 20 نفر يك دستگاه ( 100 نفر 10 دستگاه )

از 100 نفر كارگر به بالا به ازاء هر 20 نفر اضافي يك دستگاه

 محل استحمام بايد داراي ويژگيهاي ذيل باشد:

 - ديوارها تا زير سقف كاشيكاري شده و كاشيها از جنس قابل شستشو و گندزدايي بدون ترك خوردگي وشكستگي ، خلل و فرج ، باشد.

- شيب كف  به طرف كفشوي مناسب باشد.

 -  داراي هواكش مناسب با حجم آن باشد.

 - منبع حرارتي خارج ازمحوطه حمام بوده ، به طوريكه ايجاد آلودگي در محيط نكند.

 - هرحمام داراي رخت كن مجزا باشد.

 -  مجهز به دوش آب گرم و سردباشد.

 -  مجهز به تهويه مناسب باشد.

آشپزخانه و امكانات آن

چنانچه طبخ در واحد توليدي انجام گيرد، واحد توليدي ملزم به داشتن فضاهايي جهت انبار، سردخانه، محل پخت غذا و سالن غذا خوري باشد وچنانچه غذا فقط سرو مي شود بايد شرايط مناسب جهت سالن غذا خوري را دارا باشد.

10-5-   نمازخانه

   بايد متناسب با تعداد كاركنان باشد.

10-6-   اصول بهداشت فردي كاركنان

-كليه كاركنان بايد داراي كارت بهداشتي معتبر باشند ( حتي مديران و كارشناسان ). درضمن گذراندن    دوره هاي اصول بهداشت فردي ( GHP ) براي آنها الزامي است .

- كليه كارگران بايد داراي لباس مناسب و تميز به رنگ روشن،  فاقد جيب و دكمه بيروني بوده و يك جيب در داخل لباس داشته باشد.

 - كارگران قبل از ورود به سالن فرآوري مي بايست دستهاي خود را شسته و گندزدايي كنند. همچنين  در محيط كار از ساعت، انگشتر و هر وسيله زينتي ديگر استفاده ننمايند.

- كليه كاركنان بهداشت و نظافت فردي را كاملا رعايت نمايند.

بعد از شستشو و گند زدايي دستها از پاشويي ( حوضچه هاي مربوط ) عبور كنند و در صورت عدم استفاده از حوضچه از كفشهاي مخصوص داخل سالن توليد استفاده نمايند. عمق اين حوضچه ها بايد به

نحوي باشد كه كف كفش به طور كامل به محلول ضدعفوني آغشته شود. ابعاد آن بايد طوري درنظر گرفته شود كه كليه كارگران مجبور به عبور ازآن باشند.

-  شستشوي البسه در داخل محوطه واحد توليدي ممنوع بوده و شستشو فقط در محل‌هاي  پيش بيني شده انجام شود.

- كارگراني كه در ارتباط مستقيم با فرآوري محصول مي باشند بايد از پيش بند ، ماسك ، دستكش (ترجيحاً يك بار مصرف ) ، تميز ، بهداشتي و به رنگ روشن استفاده نمايند.

- درصورت مشاهده هر گونه بيماري به پزشك مراجعه نمايند.

- به هنگام جراحت سريعا محل جراحت پانسمان شده و در صورت جزئي بودن آن محل جراحت توسط روكش پلاستيكي مناسب پوشيده شود.

- خوردن و آشاميدن و كشيدن سيگار در كليه محل هايي كه مرتبط با قسمتهاي فرآوري ، بسته بندي ، حمل و نقل و نگهداري مي باشند ممنوع مي باشد.

تبصره : مسئول مربوطه بايد مشخص بوده و براي نظافت ، ضد عفوني گند زدايي برنامه مستند ومدون موجود باشد.

11- كنترل حشرات ، جوندگان ، پرندگان  وحيوانات مزاحم

- حفظ و نگهداري مطلوب شرايط بهداشتي محل توليد، اجتناب از آلوده كردن و دفع مواد زائد در جلوگيري از هر گونه آلودگي بسيار اهميت دارد.

- برنامه موثر و مداوم براي كنترل حشرات ، پرندگان ، جوندگان و يا كرم ها در محل واحد توليدي بايد تنظيم و بطور منظم به مورد اجرا گذارده شود.

- جهت جلوگيري از نفوذ كرم ها و ساير حشرات مي توان از مواد شيميايي كه به اين منظور در مصالح ساختماني واحد توليدي استفاده مي شود كمك گرفت.

- محل واحد توليدي ومحيط اطراف بايد بطور مداوم از نظر وجود آلودگي ناشي از حشرات ، پرندگان ، جوندگان و كرم ها توسط افراد آموزش ديده و با برنامه ريزي مناسب مورد بازبيني قرار گيرند.

- درصورت وجودآلودگي ، اقدامات ريشه كني بايد انجام گردد. هر گونه عمليات كنترل از قبيل استفاده از روش  هاي شيميايي ، فيزيكي و بيولوژيكي بايد با برنامه ريزي مشخص و زمان بندي شده و فقط تحت

نظارت افرادي كه اطلاعات كافي از مخاطرات ناشي از استفاده از آن مواد براي سلامتي انسان دارند انجام گيرد. اين مخاطرات ممكن است دراثر باقيمانده مواد شيميايي درفرآورده ها بوجود آيد.

يادآوري : هر گونه عمليات ضد عفوني و مبارزه عليه حشرات ، جوندگان ، پرندگان و حيوانات مزاحم بايد در مواقعي انجام گيرد كه عمليات توليد خاتمه يافته است.

- استفاده از سموم بايد فقط هنگامي كه ساير روش هاي احتياطي قابل اجرا نباشد صورت گيرد. پيش از استفاده از سموم بايد مراقبت هاي لازم جهت محافظت كليه فرآورده ها انجام شود و هرنوع ماده اوليه و

در صورت امكان آن دسته از وسايلي كه امكان انتقال آنها فراهم است، از انبارها و سالن ها تخليه و پس از كاربرد سموم و پيش از استفاده مجدد از آنها كاملاً شستشو و گند زدايي گردند.

- روش كنترل جانوران و حيوانات مزاحم بايد مستند شده ومسئول كنترل آن مشخص باشد و تمامي مواد مصرفي (آفت كش ها) و جونده كش ها براي كنترل جانوران مزاحم توسط مراجع ذيصلاح تاييد شده باشد.

 12- آزمايشگاهها

آزمايشگاهها بايد در محلي بنا شوند كه به راحتي قابل دسترس و در نزديكترين فاصله به سالن توليد بوده و داراي بخشهاي مجزاي شيميايي و ميكروبيولوژي باشند و وضعيت فني و بهداشتي آن بصورت ذيل بررسي شده، تجهيزات و مواد شيميايي آن طبق ليست مربوطه جهت دريافت پروانه تاسيس وبهره برداري واحد توليدي در نظر گرفته شود.

- آزمايشگاه بايد زير نظر مسئوول فني بوده و با توجه به ظرفيت توليد ، مسئوليت آن مي تواند به عهده خود او و يا فرد واجد شرايط ديگري باشد.

- مساحت آزمايشگاه كنترل فرآيند متناسب با توليد و تعداد نمونه مورد آزمون در آزمايشگاه باشد.

- در آزمايشگاه جهت انجام كارها و تردد كاركنان بايد فضاهاي مناسب، به اندازه كافي وجود داشته باشد،

- از نور كافي ( طبيعي و مصنوعي ) برخوردار باشد.

- داراي هود آزمايشگاهي با امكانات لازم وسيستم تهويه مناسب باشد.

- داراي كابينت و ميز كار با روكش مناسب ضد اسيد و باز و ضد حريق باشد.

- داراي لوله كشي آب سرد و گرم و ظرفشويي باشد.

- ديوار ها، كف، سقف، در و پنجره آزمايشگاه مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 2747 بوده و شرايط محيطي آزمايشگاه حتي الامكان با آخرين تجديد نظر استاندارد ايزو 17025 مطابقت داشته باشد.

- مجهز به وسايل كمكهاي اوليه باشد.

- داراي لوازم شيشه اي و ساير ظروف مورد نياز جهت انجام آزمونها باشد.

- كليه تجهيزات لازم جهت انجام آزمايشات شيميايي و ميكروبي را دارا باشد.

- داراي وسايل ايمني ( دستكش، ماسك و. . . ) باشد.

- محل مشخصي جهت نگهداري نمونه هاي شاهد درنظر گرفته شود.

- پيش بيني هاي لازم جهت اطفاء حريق صورت گرفته باشد.

- راهنماي ايمني حلالها و مواد شيميايي در آزمايشگاه نصب گردد.

- دستگاههاي موجود در آزمايشگاه داراي برنامه كاليبراسيون و برچسب كاليبراسيون باشند.

- شرايط نگهداري مواد و حلالهاي شيميايي مطابق با روش نگهداري آنها باشد.

- محلولهاي تهيه شده داراي برچسب مشخص با ذكر تاريخ ساخت و نام تهيه كننده باشد.

- نحوه دفع ضايعات ميكروبي و شيميايي در آزمايشگاه مشخص باشد.

- كليه روشهاي آزمايش و جزوات استانداردهاي محصول در آزمايشگاه موجود باشند.

- نتايج آزمونهاي ميكروبي و شيميايي روزانه در دفاتر مخصوص ثبت و كدگذاري آن به طريقي باشد كه امكان رديابي نمونه هاي آزمون شده و تعميم آن به خط توليد به وضوح وجود داشته باشد وكليه نتايج آزمون ها بايستي به تائيد مسئول فني برسد.

- نظافت و بهداشت فضاي آزمايشگاه رعايت گردد.

- آزمايشگاه ميكروبيولوژي بايد داراي سه بخش مجزا شامل اتاق كشت ، اتاق انكوباسيون، محل شستشو و استريليزاسيون باشد و اتاق كشت بايد داراي شرايط لازم آزمايشگاه ميكروبي و داراي هود ميكروبيولوژي يا لامپ UV ‌ با شد و فاقد سينك و زهكشي فاضلاب باشد.

- كاركنان آزمايشگاه از روپوش آزمايشگاهي به رنگ روشن، ترجيحا سفيد استفاده نمايند.

- مسئول آزمايشگاه و كاركنان شاغل در آزمايشگاه مشخص بوده و مدارك تحصيلي آنان مطابق با نوع فعاليتشان باشد.

- كاركنان آزمايشگاه مهارت هاي لازم جهت انجام آزمايشهاي مورد نياز را دارا بوده و دوره هاي آموزشي لازم راطي نموده باشند.

- دفتر كار كاركنان آزمايشگاه بايد به طور كاملاً مجزا از فضاي آزمايشگاه باشد.

يا د آوري1 : درصورتيكه واحد توليدي قادر به انجام برخي آزمايشات خاص ( نظير آزمون اندازه گيري آفلاتوكسين يا باقيمانده سموم و آفت كش ها و ....) نباشد ، بايد ضمن عقد قرار داد ، نمونه خود را به آزمايشگاههاي مورد تاييد وزارت بهداشت ارجاع دهد تا مورد آزمايش قرار گرفته ونتايج بصورت مستند تهيه و نگهداري شود.

يا دآوري 2 : كليه توليد كنندگان موظفند ويژگيهاي فرآورده هاي خود را مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد محصول مربوطه،  مورد آزمايش قرار دهند. درصورتيكه استاندارد هاي مربوطه هنوز تدوين نشده باشند، توليد كنندگان بايد براساس  روشهاي تاييد شده توسط اداره كل نظار ت بر مواد غذايي  واداره كل آزمايشگاههاي كنتر ل غذا و دارو عمل نمايند.

13- اصول فني - بهداشتي توليد، تجهيزات و ماشين آلات فرآوري

13-1- كليات       

تمامي دستگاهها و تجهيزات مورد استفاده بايد از نظر ايمني مطابق آيين نامه هاي حفاظتي و بهداشت كار مصوب شوراي عالي حفاظت فني وزارت كار بوده و مطابق با آخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 3515 باشد.

- به طور كلي بخشهاي مختلف تمام ماشين آلات وتجهيزات خط توليد بايد طوري طراحي شده باشد كه به سرعت و به راحتي از يكديگر جدا شده و تنها با بازكردن و برداشتن چند مهره و يا پيچ بتوان با دست دستگاه را پياده كرد.

- همچنين بهتر است بخشهاي مختلف تجهيزات از وزن كمي برخوردار باشند تا به آساني جهت تميز كردن و تعمير با دست حمل شوند.

- تمام سطوحي كه در تماس با مواد غذايي هستند بايد خنثي، بي تاثير بر روي محصول، صاف، بدون خلل و فرج و بدون قابليت جذب باشند. همچنين در برابر مواد شيميايي پاك كننده و ضد عفوني كننده و گندزدا مقاوم بوده و به راحتي تميز شده و باز بيني و بازرسي آنها آسان باشد. ( رعايت موارد مندرج درآخرين تجديد نظر استاندارد ملي ايران به شماره 3766 ضروري است.)

جنس تجهيزات به كار رفته كه درتماس با ماده غذايي بايد از انواع Food grade باشند.

- استيل ضد زنگ بهترين جنس فلزي براي ساختار تجهيزات فرآوري مواد غذايي مي باشد. قسمتهاي داخلي دستگاهها كه در تماس مستقيم با ماده غذايي نيستند، از استيل ضد زنگ شماره 302 بوده و قسمتهاي در تماس با ماده غذايي از جنس استيل ضد زنگ 304 و 316 است كه شماره 316 براي محصولات اسيدي و خورنده مي باشد و 304 مقاومت كمي در برابر خورندگي دارد و براي محصولات اسيدي مناسب نمي باشد. به طور كلي استنلس استيل، داراي ظاهري مطلوب، قابليت تميز كردن، فرم پذيري آسان، مقاومت به خورندگي، سطحي صاف و صيقلي است.

-  تجهيزات به كار رفته بايد كاملاً صيقلي و صاف بوده ، نبايد زاويه دار باشند و تا حد امكان بايد از ايجاد فضاهاي مرده به خصوص در لوله ها و مسيرهاي انتقال جلوگيري شود، زيرا شستشو و تميز كردن آنها مشكل بوده و محل مناسبي جهت تجمع آلودگيها و ميكروارگانيسمها مي شوند.

-  حداقل فاصله تجهيزات و ماشين آلات از كف كارخانه 15 سانتي متر باشد تا تميز كردن و شستشوي زير آنها به راحتي صورت گيرد. پايه هاي زير دستگاهها و ماشين آلات بهتر است سطح مقطع دايره اي شكل داشته و در صورت مربع شكل بودن قابليت چرخش 45 درجه اي داشته باشد تا شستشو كامل و صحيح انجام شود.

- نبايستي امكان نشت مواد درحال فرآوري در قسمتهاي گير بكس ، موتور و... و بالعكس وجود داشته باشد.

- امكان نشت روغن از دستگاه به موادغذايي وجود نداشته باشد.

- تمام قسمتهاي خطر آفرين بايد پوشيده و قسمتهاي خطر ناك بايد علامت گذاري شوند.

- وسايل، تجهيزات و ماشين آلات آماده سازي ، توليد و بسته بندي نبايد به ويژگيهاي كيفي محصول بخصوص خواص رئولوژي فرآورده آسيب برسانند.

- استفاده از چوب درمحوطه هاي توليد مواد غذايي ممنوع بوده و درصورتي مجاز است كه به طوركامل و با لايه هاي مناسب از فرآورده مجزا شده باشد.

- استفاده از تخته نئوپان ( تخته فشرده ) روي ميزهاي توليد ممنوع است.

- درصورت تماس اجتناب ناپذير مواد روان كننده تجهيزات و نقاله ها با مواد غذايي بايد آنها را از نوع Food grade انتخاب كرد.

- كليه دستگاهها وسيستم برق كارخانه بايد به زمين اتصال داشته باشد.                                                                                                                                                                                                        

نوار نقاله تسمه اي ( Belt  Conveyer )

تسمه ها كه معمولا در مرحله سورتينگ بكار مي روند، بايد نرم، محكم و غير قابل پاره شدن از جنس مناسب و بهداشتي ( تفلون، چرم و . . . ) تهيه گردند. 

 بايد مرتبا بررسي شود كه تسمه ترك نداشته باشد، بخصوص در قسمتهايي كه تسمه ها روي غلطكها برمي گردند و در معرض كشش هستند. 

نوار نقاله ها پس از شستشو ( با برس و آب ومحلول شوينده مناسب) بايد كاملاً خشك گردند. براي اين منظور يا دستگاه خالي كار كند تا كم كم خشك شود يا با استفاده از المنتهاي حرارتي و هواي گرم آن راخشك كرد برنامه روش شستشو بايد درمحل دستگاه نصب گردد.                                                                                                                                    

نقاله  مارپيچ  ( Spiral Conveyor)

دراين وسيله بايد دقت شود تا هليس ( مارپيچ ) مورد استفاده داراي روكش متناسب با ماده غذايي باشد كه معمولاً آن را از فولاد ضد زنگ مي سازند و براي محصولات ريزي كه سايش زياد داشته و   

مي توانند خورندگي ايجاد كنند از روكش مناسبي استفاده شود كه ازسايش و نهايتاً خورندگي جلوگيري شود.

به دليل حساسيتي كه دستگاه دارد و معمولاً تجمع مواد غذايي و درنتيجه تجمع ميكرو ارگانيسم ها در آن به راحتي صورت مي گيرد بايد درفواصل زماني كوتاه ( بسته به حساسيت و نوع محصول و بار آلودگي آن ) شستشو گردد.

مخازن

  بايد از جنس استيل ضد زنگ ، بدون زاويه و گوشه بوده و محلهاي جوش و اتصالات كاملاً صاف و صيقلي باشد. سقف آنها به صورت مدور بوده و دريچه هاي آن كاملاً بسته شود. محل ورود شافت به همزن بايد كاملاً درزگيري شده و جهت تميز كردن به راحتي قابل باز شدن باشند.

مخازن بايد  به راحتي شستشو شوند و ضمناً داراي زهكش بوده تا بعد از پروسه تميز كردن به راحتي محلول تميز كننده خارج شود وداراي خروجي هوا باشندتا مانع كندانس آب شده و بخار را درصورت وجود خارج نمايد.

داراي مكانهايي جهت نصب ترمومتر و فشارسنج باشند و دريچه شيشه اي جهت رويت محصول داشته و قسمت تخليه محصول طوري طراحي شده باشد كه كليه مواد غذايي تخليه شود.

پمپها

      نوع و جنس پمپ در كيفيت بهداشتي محصول موثر است بنابر اين درقسمتهايي كه درتماس مستقيم با ماده غذايي است. بايد از جنس Food grade باشند.

پمپها بايد قابليت باز شدن و تميز كردن داشته باشند قسمتهاي متحرك پمپ كه جهت اتصال بخشهاي ثابت بكار مي رود مي تواند از جنس پلاستيك يا استيل باشد.

فضاي اطراف پمپ به گونه اي باشد كه به سهولت بتوان در مواقع ضروري پمپ را باز و تعمير و نظافت نمود.

 

پركن و بسته بندي 

  با توجه به نوع پركن روش تميز كردن متفاوت است اما دراكثر موارد امكان شستشو دستي اين تجهيزات با باز كردن آنها وجود ندارد وبا توجه به حساسيت اين مرحله بايد از روشCIP   استفاده نمود.

چنانچه در اين مرحله امكان آلودگي ثانويه وجود داشته و محصول بسته بندي شده نيز ميكروب زدايي نمي گردد لازم است توجه خاص به اين مرحله اعمال شده وبخصوص بخشهاي جرم گير به طور مرتب

نظافت گردد

  14-  تعمير و نگهداري

  جهت نگهداري دستگاه و پيشگيري از مشكلاتي كه ممكن است براثر بي توجهي براي دستگاهها پيش آيد از روش PM  استفاده مي شود. اين سيستم توسط چك ليستي كه مي بايست در واحد توليدي وجود داشته باشد اعلام مي كند كه دستگاهها به طور مستمر مورد بازرسي قرار گرفته و موارد مشكوك مورد بررسي و درصورت لزوم برطرف مي گردد.

15- مستندات

  هدف از تهيه و نگهداري مدارك و مستندات دريك واحد توليدي ، مدون ساختن فعاليتهاي آن واحد و ايجاد روشي جهت  طبقه بندي ، نگهداري ، ورود ، توزيع و تغيير درمدارك فني، مهندسي ومدارك برون سازماني مي باشد تا كليه كنترل هاي لازم برروي آنها انجام پذيرد.

اين مدارك شامل كليه مدارك مرتبط با فعاليتهاي واحد توليد و بسته بندي در زمينه كيفيت ، ايمني و بهداشت مواد غذايي و همچنين مدارك فني و مهندسي مرتبط با محصولات ، تجهيزات به شرح ذيل      مي باشد.

مدارك و مستندات و سوابق مربوط به :‌

- ارزيابي تامين كنندگان مواد اوليه

- انبارش (دريافت مواد اوليه و ارسال محصول نهايي)

- شستشو ، ضدعفوني و گندزدايي(C&D)

- كنترل آفات ، حشرات  و جوندگان مزاحم

- بهداشت فردي كاركنان

- آموزش

- كاليبراسيون

- كنترل و دفع زباله و ضايعات

- حمل و نقل ( بخصوص زنجيره سرد)

- تعمير و نگهداري

- كنترل محصول نامنطبق

- قوانين ، دستورالعمل، ضوابط  و استاندارد هاي مرتبط با فرآوري و نگهداري

مستندات و سوابق فوق بايد :

- پيش از صدور از نظر كفايت به تصويب فرد مسئول رسيده باشد.

- بنا بر ضرورت مدارك بازنگري و به روز شوند.

- اطمينان حاصل شود كه آخرين تغييرات و وضعيت تجديد نظر شده در دسترس است.

- يك نسخه از مدارك قابل اجرا درمكانهاي مورد استفاده دردسترس باشد.

- مدارك خوانا بوده و به سهولت قابل شناسايي باشد.

- اطمينان حاصل شود كه توزيع مدارك به بيرون از موسسه تحت كنترل مي باشند.

- از استفاده نا خواسته از مدارك منسوخ پيشگيري شود.

سوابق بايد بصورت خوانا، به سهولت قابل شناسايي و قابل بازيابي باقي بمانند ويك روش اجرايي مدون به منظور تعيين كنترل هاي مورد نياز براي شناسايي ، بايگاني ، حفاظت ، بازيابي ، نگهداري ، و تعيين تكليف سوابق بايد موجود باشد.

16- پيوست

نكات مهم درمورد تهيه و نگهداري مواد اوليه

- كليه مواد اوليه مـورد مصرف از منابع توليد داخلي، بايد داراي پروانه ساخت از وزارت بهداشت بوده و مواد اوليه وارداتي بايد داراي مجوز ورود از اداره كل نظارت يا اداره هاي نظارت تابعه در دانشگاههاي علوم پزشكي ذيربط باشند.

- مواد اوليه خريداري شده صرفا پس از آزمايش و تاييد مسئول فني، اجازه نگهداري در انبار و مصرف را دارند.

- مواد اوليه بايد داراي شناسنامه كه مشخصات لازم از جمله شكل فيزيكي، شماره سري ساخت يا بهر، نام علمي و شيميايي ، دستورالعمل شرايط نگهداري و نمونه برداري، دستورالعمل ايمني براي نحوه مصرف، موارد مصرف، تاريخ توليد و انقضاء و . . . بر روي آن درج شده باشند. شناسنامه كليه   مواد اوليه براي هر بهر بايد در مستندات كارخانه نگهداري شود.

- كليه مواد اوليه جهت مصرف بايد تحت نظارت و كنترل مسئول فني بوده و تصوير پروانه ساخت و مجوز ورود آنها در اختيار مسئول فني باشد.

- مواد اوليه بايد داراي فاكتور خريد باشد.

- چرخش مواد اوليه در انبار بايد بر اساس تاريخ ورود و تاريخ توليد و انقضاء باشد.

- ظروف  بسته بندي مواد اوليه در موقع ورود به انبار بايد سالم و بدون نقص باشند.

- مواد اوليه تاريخ مصرف گذشته و يا غير قابل قبول و رد شده بايد از انبار خارج و در انبار ضايعات تا تعيين تكليف نگهداري شوند. . فضاي لازم و امكانات مناسب جهت انجام توزين در نظر گرفته شود.

- توزين مواد اوليه بايد با توجه به دستورالعمل و فرمولاسيون بچ توليدي توسط فرد مسئول انجام شود.

- مواد اوليه توزين شده در ظروف كاملاً در بسته و مناسب نگهداري و برچسب زني شود و موادي كه فوراً مصرف نمي شود، بايد داراي برچسب اطلاعات لازم باشد ( نام مواد اوليه، مقدار وزن و شماره بهر ) و بايد درظروف ويا مخازني كه مناسب با نوع محصول مي باشند نگهداري شوند.

نكات مهم در مورد نگهداري محصول نهايي

- محصول توليدي قبل از توزيع از نظر قابليت مصرف به تاييد مسئول فني رسيده باشد.

- مستندات انجام آزمايشات محصول در آزمايشگاه موجود باشد.

- نوع و جنس ظروف بسته بندي محصول، مورد تاييد مسئول فني با توجه به مندرجات پروانه ساخت و از درجه غذايي ( Food grade) باشد.

- بسته بندي محصول بدون عيب و نقص بوده و تحت شرايط بهداشتي و بدون تاخير انجام گيرد.

- برچسب گذاري به استناد ماده 11 قانون مواد خوراكي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي مطابق با دستورالعمل وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشكي رعايت گردد. همچنين مي بايست ازدرج اطلاعات گمراه كننده بر روي برچسب محصول اجتناب گردد.

- ميزان ماندگاري ، نحوه مصرف ، شرايط نگهداري محصول و هشدارها برروي برچسب بسته بندي يا برگه راهنماي مصرف قيد گردد.

- كد گذاري محصول بايد به نحوي باشد كه براي هرمحصول كاملاً انحصاري بوده و از دريافت مواد اوليه تا محصول نهايي وضعيت فرآوري قابل رديابي باشد و درصورت بروز هرگونه مخاطره بررسي شرايط توليد و برقراري اقدامات اصلاحي ميسر گردد. ضمناً پس از عرضه محصول به منظور بررسي فرآوري درصورت نياز واحد توليدي بتواند فراخوان محصول را داشته باشد.

- ظروف بسته بندي مي بايست قبل از پرشدن مورد كنترل بهداشتي قرار گرفته و درصورت لزوم نسبت به نصب سيستم چشم الكترونيك در مسير پر كردن ظروف ويا گماردن افرادي جهت نظارت به موضوع فوق اقدام نمايند.

 حدود وظائف و مقررات مربوط به مسئولين فني و صاحبان مراكز توليدي مواد خوردني ، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي مشمول قانون

مسئول فني :

       به فردي اطلاق مي شود كه داراي شرايط لازم جهت كنترل و نظارت درو واحد توليدي با مدرك تحصيلي حداقل كارشناسي و در رشته هاي برابر قانون و چارت مورد تاييد كميته فني و قانوني باشد، واحد توليدي در زمان اخذ پروانه بهره برداري بايد داراي مسئول فني تاييد شده از طرف اداره كل نظارت بر مواد غذايي و بهداشتي بوده و پروانه مسئوليت فني را اخذ نموده باشد.

- درصورت عدم حضور مسئول فني بدلايل موجه، لازم است هرواحد مسئول فني جانشين واجد شرايط و مورد تاييد را به اداره نظارت بر مواد غذايي و بهداشتي معرفي نمايد.

2- حضور فعال در واحد توليدي درزمان مصرف مواد اوليه، توليد و بسته بندي و نظارت بر امور مربوطه الزامي بوده و هرماده اوليه قبل از مصرف بايد مورد تاييد مسئول فني قرار گيرد .

3- ابلاغ به موقع جهت تمديد پروانه هاي ساخت به مدير عامل واحد توليدي و درصورت عدم اقدام وي به اداره نظارت بر مواد غذايي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي دانشگاه مربوطه گزارش نمايد.

4- مسئول فني پس از ارائه استعفا نامه به صورت كتبي به كارفرما و تحويل رونوشت به اداره نظارت مربوطه تا معرفي فرد واجد شرايط كه نمي بايد از يك ماه بيشترشود، كماكان عهده دار مسئوليت فني موسسه مورد نظر مي باشد. بديهي است درصورت عدم حضور مسئولين فني جديد پس از مدت مقرر، موسسه مجاز به ادامه فعاليت توليدي نخواهد بود.

5- مسئولين فني بايد داراي يك سال سابقه كار و تجربه و مدارك حاكي از گذراندن دوره هاي آموزشي دريكي از موسسات علمي تحقيقاتي و صنعتي يا آزمايشگاهي دررشته مربوطه كه به  تاييد اداره كل نظارت برمواد غذايي رسيده ، باشند. در غير اين صورت تعهد نمايند ضمن انجام كار، دوره يك ساله تعليماتي را كه بدين منظور از طرف وزارت بهداشت دائر خواهد شد، با موفقيت بگذرانند.

6- مسئول فني بايد بر كنترل بهداشتي و كيفي كليه بخشهاي مرتبط از جمله دريافت مواد اوليه، توليد       ( سالن توليد، سردخانه ها، گرمخانه هاو ...)، آزمايشگاه كنترل كيفي و بهداشتي، انبارها ( مواد اوليه، بسته بندي و محصول نهايي) كه با مسئوليت سرپرستان هر قسمت صورت مي گيرد، نظارت داشته باشد و نيزكنترل بهداشتي كارگران و دستگاههاي توليد و بسته بندي را نيز انجام دهد و كليه مدارك آن را تهيه و بايگاني نمايد، به طوري كه قابل دسترسي كارشناسان ادارات نظارت دانشگاههاي ذيربط باشد.

تبصره:

     تاييد گواهي بهداشت و سلامت كالاي ورودي قبل از عقد قرارداد خريد ونيز قبل از ورود كالا به واحد توليدي جهت فرآيند بايد توسط مسئول فني انجام گرفته و سوابق بايگاني شده و قابل دسترسي در هر زمان توسط بازرسان دانشگاههاي ذيربط باشد.

7- مطابق آيين نامه اجرايي ماده هفت قانون مواد خوراكي، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي مسئول فني بايد :

الف درموقع ساختن و تركيب مواد مورد نظر شخصاً حضور فعال داشته باشد.

ب- از هر گونه تغيير در شرايط تاسيس و بهره برداري واحد توليدي، وزارت بهداشت را مطلع سازد.

ج- نظرات فني و بهداشتي خود را كتباً به كارفرما گزارش دهد و كارفرما موظف به انجام نظر فني و بهداشتي مذكور مي باشد، درغير اين صورت مسئول فني جريان امر را به اداره كل نظارت بر مواد غذايي اطلاع داده تا رسيدگي و تصميم لازم اتخاذ شود.

8- طبق ماده 9 آيين نامه اجرايي، مسئول فني حق واگذاري پروانه خود را به شخص ديگري ندارد .

9-  طبق ماده 32 قانون تعزيرات : توليد مواد غذايي، آرايشي و بهداشتي بايد با حضور مسئول فني انجام گيرد، درصورت تخلف:

مرتبه اول : تعطيل توليد تا حضور مسئول فني و اخطار كتبي  و درج در پرونده .

مرتبه دوم: علاوه بر مجازاتهاي مرتبه اول ، ضبط كالاي توليدي به نفع دولت.

مرتبه سوم: علاوه بر مجازاتهاي مرتبه دوم ، جريمه نقدي تا مبلغ يك ميليون ريال.

مرتبه چهارم :  تعطيلي واحد توليدي تا يك سال

 17- مراجع

- استاندارد ملي ايران به شماره 1836- رعايت اصول كلي بهداشت دركارخانجات مواد غذايي

- استاندارد ملي ايران  به بشماره 519 حداقل بار وارده برساختمانها و ابنيه فني

- استاندارد ملي ايران به شماره 2800 آيين نامه طرح ساختمانها دربرابر زلزله

- استاندارد ملي ايران به شماره 6273- راهنماي استفاده مجدد آب در واحدهاي توليدي مواد غذايي

- استاندارد ملي ايران به شماره 1053- ويژگيهاي آب آشاميدني

- استاندارد ملي ايران به شماره 1011- ويژگيهاي بيولوژيكي وحد مجاز آلودگي باكتريولوژي آب آشاميدني

- استاندارد ملي ايران به شماره 1891 نكات كلي مشخصات ساختماني انبار كالاهاي عادي

- استاندارد ملي ايران به شماره 1899- آيين كار ساختمان ، تجهيزات و ايمني سردخانه مواد خوراكي

- استاندارد ملي ايران به شماره 4922- آيين كار پيشگيري و مقابله با نشت گاز آمونياك درسردخانه

- استاندارد ملي ايران به شماره 3399- روش چيدن كالا در سردخانه مواد غذايي

- استاندارد ملي ايران به شماره 3589- محاسبه ظرفيت وزني سالنهاي نگهداري مواد غذايي

- استاندارد ملي ايران به شماره 2720-  آيين كار محاسبه بار برودتي سردخانه مواد غذايي

- استاندارد ملي ايران به شماره 2287- آيين كاربرد تاسيسات بهداشتي دركارخانه ها

- استاندارد ملي ايران به شماره 2747- آيين كار در آزمايشگاه ميكروبيولوژي مواد غذايي

- استاندارد ملي ايران به شماره 17025- الزامات عمومي براي احراز صلاحيت آزمايشگاههاي آزمون و كاليبراسيون

-  استاندارد ملي ايران به شماره 3515- ماشين آلات تهيه مواد غذايي مقررات عمومي ايمني و بهداشتي

- استاندارد ملي ايران به شماره 3766-  آيين كار بهداشتي تجهيزات و لوازم مورد مصرف درصنايع غذايي

- آيين نامه اجرايي اصلاحي ماده 13 قانون مواد خوردني، آشاميدني، آرايشي و بهداشتي

- كتاب اصول طراحي و كارخانه هاي مواد غذايي ، نشر علوم كشاورزي سال 1383 مولفين : مهندس رضا اسماعيل زاده كناري ، دكتر علي معتمد زادگان

عناصر و کانی های سمی موجود در محیط زیست و تاثیر آن بر انسان و نقش زمين شناسي پزشكي

 

شايد به نظر برسد كه زمين شناسي ارتباطي با سلامت انسانها ندارد، اما سنگها و كاني ها ساختار اصلي زمين را تشكيل داده و عناصر نيز نقش بسيار مهمي را در طبيعت ايفا مي كنند. همه عناصري كه در طبيعت يافت مي شوند هركدام به نحوي در زندگي موجودات زنده نقش دارند وجود بعضي از آنها براي سلامت انسانها و حيوانات و ساير موجودات زنده لازم و ضروري است در صورتي كه بعضي ديگر از عناصر حتي در مقادير كم مي توانند براي انسان و حيوانات مضر و حتي كشنده محسوب شوند.

امروزه با پيشرفت و گسترش علوم مختلف، تأثير انسان بر محيط زيست و همچنين محيط زيست برانسان كاملاً روشن است البته در گذشته هم به تأثير زندگي بر روي سلامت انسان كم و بيش پي برده بودند به طوري كه بقراط بر اين باور بود كه سلامت با محيط زندگي انسان در ارتباط است در اين تحقيق سعي شده كه بعد از معرفي عناصر سمي، به بررسي آثار سوء برخي از آنها پرداخته شود؛ علاوه برآن تأثير بعضي از كاني ها و سنگها بر روي سلامت انسان نيز مورد بررسي قرار گرفته است. در ادامه نيز به اثرات مثبت و مفيد بعضي از عناصر بر روي سلامت انسان، هرچند به صورت مختصر اشاره شده است.

تعريف زمين شناسي پزشكي

زمين شناسي پزشكي، علمي است كه درباره ارتباط بين عوامل زمين شناسي طبيعي و سلامت انسانها و حيوانات بحث مي كند و تأثير عوامل معمول محيطي را بر پراكندگي جغرافيايي مسائل مربوط به سلامت مورد بررسي قرار مي دهد.زمين شناسي پزشكي بيشتر روي فرآيندها و تأثير مواد تشكيل دهنده زمين روي انـسان ها و حيوانات تمــركز مي كند و در حقيقت مكمل پزشكي محيطي است.

اين شاخه كه محققان مختلفي را از رشته هايي مانند زمين شناسي، پزشكي و علوم محيطي را گرد هم مي آورد بيشتر به مسائل و مشكلات و همچنين ارتباط بين مواد تشكيل دهنده زمين(مانند سنگها، كاني ها و آب) و فرآيند هاي زمين شناسي (مانند فوران هاي آتشفشاني) با سلامت موجودات زنده و بويژه انسان مي پردازد. به عنوان مثال فوران آتشفشاني كه پديده هايي طبيعي هستند مي توانند حجم گسترده اي ازعناصر مانند آرسنيك،برليم، كادميوم،جيوه، سرب، رادون و اورانيوم را در محيط زيست پراكنده كند كه بسياري از اين عناصر مي توانند براي سلامت انسان و ساير موجودات مضر باشند.

عناصر سمي

همانطور كه گفته شد وجود بسياري از عناصر براي سلامت انسان لازم و ضروري مي باشند. برخي از عناصر هم در سلامت انسان چندان تأثيري ندارند اما اگر همين عناصر مقدارشان در بدن موجود زنده خيلي كم يا خيلي زياد شود مي توانند مشكلاتي را براي سلامتي او به وجود آورند.

عناصر سمي عناصري هستند كه وجود انها حتي به مقدار خيلي كم نيز براي سلامتي انسان مضر مي باشد در جدول شماره1 عناصري كه به عنوان عناصر سمي شناخته مي شوند آورده شده است.البته لازم به ذكر است كه براي برخي از عناصر تمام ظرفيت هاي مربوط به آنها ممكن است بي خطر بوده و فقط يكي از ظرفيت هاي آن سمي و مضر باشد. به عنوان مثال عنصر كرم داراي ظرفيت هاي مختلفي است كه تنها ظرفيت 6 آن براي انسان مضر بوده و خاصيت سرطان زايي دارد.

در كل مسموميت و خطر ناشي از عناصر سمي(فلزات سنگين) تحت تأثير عوامل گوناگوني صورت مي گيرد:

1-شكل شيميايي عناصر سمي: شكل شيميايي به دليل اثري كه بر قابليت انحلال در آب و در نهايت تأثيري كه بر قابليت دسترسي بيولوژيك دارد، حائز اهميت است.

2-محيط شميايي: اين عامل مي تواند سميت را كاهش و يا افزايش دهد به عنوان مثال وجود كلسيم اثر سمي بسياري از عناصر از جمله كادميوم را كمتر مي سازد. وجود مواد كلوئيدي نيز باعث كاهش تحرك عناصر سنگين در خاك مي شوند.

3-اختلاف حساسيت موجود در بين افراد و گونه هادر اينجا به معرفي چند نمونه از عناصر جدول فوق پرداخته و تأثيرات منفي آنها بر سلامت انسان مورد بررسي قرار گرفته اند.

آرسنيك:

چنانچه مي دانيم يكي از مهمترين عناصر سنگين و بسيار سمي كه تا كنون باعث پديد آمدن مشكلات بهداشتي فراواني براي انسان و محيط زيست شده است، عنصر آرسنيك مي باشد اين عنصردر بيش از 200 گونه كاني وجود دارد. آرسنيك طبيعي معمولاً در تركيب با گوگرد يا فلزاتي مانند مس، كبالت، سرب، روي و غيره يافت مي شود.زماني كه سنگها به صورت شيميايي تجزيه مي شوند، آرسنيك به صورت نمكهاي اسيدي حل شده و وارد محيط زيست مي شود.آرسنيك به صورت آلي هم(توسط ميكروارگانيسم ها) ايجاد مي شود اما آرسنيك به شكل معدني، خطرناكتر از نوع آلي آن است. آرسنيك3 ظرفيتي نيز بسيار خطرناك تر و سمي تر از آرسنيك 5 ظرفيتي مي باشد.بسياري از تركيبات آرسنيك در آب محلول هستند. بنابراين آلودگي آب با اين تركيبات به سادگي صـورت مي گيرد.آرسنيك در اكوسيستم هاي آبي از منابع كشاورزي(علف كش هاي آلي) يا از طريق سوختهاي فسيلي و صنعتي ناشي مي شود.به طور كلي آرسنيك در خاك بيشتر از سنگها و در سنگها بيشتر از آبها است. البته آرسنيكي كه محلول در آب است به دليل اينكه به راحتي مي تواند وارد بدن موجود زنده شود، مهمتر و خطرناكتر مي باشد(به زنجيره غذايي هم توجه شود)

سازمان بهداشت جهاني(WHO) حداكثر ميزان روزانه جذب آرسنيك را ppb 130 پيشنهاد مي كند. حد مجاز اين عنصر در آب آشاميدني بر اساس آخرين استانداردهاي ارائه شدهppb20 مي باشد(ppm 02/.)اثرات سوءآرسنيك برروي بدن:سبب بروز ضعف عمومي در عضلات، كاهش اشتها، تهوع، التهاب غشاهاي مخاطي چشم، بيني و حنجره و همچنين ضايعات پوستي مي شود. تومورهاي بدخيم و تظاهرات عصبي نيز در اثر قرارگيري در معرض آرسنيك مشاهده مي شود البته در بعضي موارد داروهاي محتوي آرسنيك به منظور درمان كم اشتهايي، اختلالات تغذيه، بيماري هاي عصبي، روماتيسمي، ديابت و اختلالات سلولهاي خوني استفاده مي شود.

جيوه:

جيوه فلزي نقره اي رنگ است كه در طبيعت به صورت جامد، مايع و گاز وجود دارد. اين فلز در دماي معمولي اطاق به حالت مايع است.اين عنصر در بيشتر سنگهاي آذرين به وفور يافت مي شود. در سنگهاي آتشفشاني و چشمه هاي معدني نيز يافت مي شود. غلظت آن در اغلب خاكها بين ppb60-10 مي باشد.معمول ترين شكل هاي جيوه عبارتند از: جيوه عنصري، جيوه معدني و متيل جيوه كه هرسه در مقادير نسبتاً زياد آثار زيانباري بر روي سلامت انسان دارند.متيل جيوه در آب محلول است و به خوبي جذب بافتهاي زنده مي شود. در اكوسيستم هاي آبي به دليل تراكم بالاي زنجيره غذايي و در دسترس بودن اين عنصر جهت ورود به بدن موجود، از اهميت ويژه اي برخوردار است. كساني هم كه از غذاهاي دريايي آلوده به جيوه استفاده مي كنند بيشتر در معرض مسموميت قرار دارند.متيل جيوه در ليپيدها محلول است در نتيجه مي تواند به سوي مغز، نخاع و اطراف جفت جنين منتقل شود.سلنيم مي تواند تا حدودي از سمي جيوه را براي ماهي ها و موجوداتي كه از انها تغذيه مي كنند را كاهش دهد.سازمان بهداشت جهاني(Who) و خواروبار جهاني(FAO) حد مجاز قرار گرفتن در معرض جيوه را ppm5/1-5/. معين كرده است.

اثرات سوء جيوه بر روي بدن:

جيوه روي سيستم عصبي(مغز، نخاع، بويژه مخچه) آثار زيانباري دارد. بعلاوه روي سيستم عصبي در حال تكامل جنين و كودكان خردسال نيز نقش تخريب كننده دارد.

 كادميوم:

عنصر فلزي سنگين و بسيار سمي مي باشد و همانند آرسنيك، جيوه و سرب هيچگونه نقش بيولوژيكي مفيدي در بدن انسان ندارد.كادميوم همانند سرب به عنوان ماده معدني به شمار مي رود و به دنبال پاره اي از فعاليت هاي صنعتي و استخراج معادني مانند سرب و روي وارد هوا و غذا مي شود و محيط زيست را بشكل گسترده اي آلوده مي كند.به دليل اينكه كادميوم عنصري گوگرد دوست است، اغلب به شكل تركيب با گوگرد ديده مي شود.كادميوم همچنين در غلظت هاي كم كانسنگ هاي روي و در بعضي ازشيل هاي غني از ماده عالي نيز وجود دارد.كادميوم به دنبال فرسايش خاك، سنگ بستر و نيز در ته نشست آلودگي هاي ناشي از كارخانه هاي صنعتي و برخي كودهاي كشاورزي وارد محيط زيست مي شود.از طريق ذخيره سازي در اندام گياهان مانند گندم و برنج و همچنين جايگزيني توسط روي مي تواندوارد بدن انسان شود.سازمان بهداشت جهاني(Who) حداكثر ميزان روزانه قابل تحمل در بدن انسان را ppb60 تعيين كردهاند آژانس حفاظت از محيط زيست آمريكا(EPA) نيز حد مجاز اين عنصر در آب آشاميدني را ppb5 تعيين كرده است.

اثرات سوء كادميم بر روي بدن انسان:

جذب و تمركز بيش از حد كادميم در بدن حيوانات و انسان موجب بروز ناراحتي هايي همچون خستگي استخوان، برونشيت، تخريب كليه، افزايش فشار خون و تصلب شرايين مي شود.

كاني ها و زمين شناسي پزشكي:

ورميكوليت و آزبست از جمله كاني هاي خطرناكي هستند كه اثرات زيست محيطي ناگواري به همراه دارند.اگر انسان براي مدت طولاني در معرض تماس با يكي از اين كاني ها قرار گيرد ممكن است به بيماري هاي متفاوتي دچار شده كه بعضي ازآنها منجر به مرگ انسان مي شود.

آزبست

تاريخچه شناخت و استفاده از آزبست به 2500سال قبل از ميلاد مسيح مي رسد . در ايران هم در دوره هخامنشي استفاده از پارچه هايي كه جنس آنها از آزبست بوده است گزارش شده است.

آزبست ها در طبيعت به صورت بسته ها يا باندهاي فيبري يافت شده و حتي مي توانند به صورت رشته هاي نازك و باريك جدا و تجزيه گردند.فيبرهاي آزبستي مي توانند به رشته هاي فوق العاده نازك تقسيم گردند؛ اين رشته هاي باريك داراي قابليت انعطاف بوده و تجزيه ناپذيرند. آزبست معمولاً در منابع آب خانگي يافت مي شود كه يكي از دلايل آن به كارگيري لوله هاي آزبستي(كريزوفيل كه نوعي آزبست است) در سيستم آبرساني شهري است.

در بسياري موارد، مواد غذايي آلوده به ذرات معلق، گرد و غبار و يا خاك به طور يقين داراي رشته هاي آزبستي مي باشند. علاوه برآن آزبست موجود در مواد غذايي مي تواند ناشي از مصرف آب و يا استفاده از پودر تالك خالص در تهيه برخي مواد غذايي باشد.

برخي از بيماري هايي كه در اثر تماس با فيبرهاي آزبستي ايجاد مي شوند در زير آورده شده است.

1-سرطان ريه(آزبستويس)

بيماري آزبستويس به بيماري ريوي ناشي از اثرات ازبست اطلاق مي شود و يك بيماري مزمن است كه با تغيير در بافت هاي ريه همراه است. در اين بيماري الياف آزبست به داخل نسوج ريه نفوذ كرده و قابليت انبساط و انقباض آنرا تخريب مي كند و سطح تبادل اكسيژن را نيز كاهش مي دهد. در واقع ديواره هاي نايژك ها و كيسه هاي هوايي، فيبري شده و سبب تغيير شكل و در نهايت از بين رفتن آنها مي گردد.

2- مزوتيليوما و سرطان جنب و مفاق

تارهاي آزبستي در بيماران مبتلا به مزوتيليوما از ميزان متوسطي برخوردار است و برخلاف سرطان ريه، سيگار نقشي در تشديد آن ندارد. در واقع مزوتيليوما در نهايت به سرطان جنب و مفاق مي انجامد.

3-سرطان معده:

درصورتي كه تارهاي آزبستي بلعيده شوند و از طريق لوله گوارش وارد بدن گردند به دليل اينكه سوزني هستند مي توانند در بافت هاي معده فروروند وايجاد جراحت نمايند و مشكلات گوارشي و در نهايت سرطان ريه را ايجاد نمايند.

علاوه بر موارد فوق الذكر مي توان بيان كرد كه رابطه اي بين اسنشاق طولاني مدت آزبست با شيوع سرطان روده وجود دارد. همچنين رابطه اي بين تنفس زيادآزبست و سرطان تخمدان و حنجره نيز مشهور است.

ورميكوليت ها (vermiculite)

اين كاني در اثر دگرساني هيدروترمالي كاني هايي چون بيوتيت و نگولوپيت تشكيل مي شود و عمدتاً با بيوتيت همراه است. تفاوت اصلي آن با بيوتيت و فلوگوپيت در نداشتن پتاسيم است

شبكه ورميكوليت را مي توان در اثر گرما تغيير داد يا به اصطلاح آب آن را گرفت.ورميكوليت ها موقعي خطرناك هستند كه فيبرهاي آزبستي داشته باشند به طوركلي بيشتر فرآورده هاي ورميكوليتي داراي مقدار كمي آزبست هستند. با افزايش درصد آزبست ورميكوليت ها، خطر بيماري زايي آنها نيز افزايش مي يابد.از جمله بيماري هاي ناشي از ورميكوليت هاي ناخالص(آزبست دار) مي توان به سرطان ريه و مزوتيليوما اشاره كرد.عناصر و كاني هايي كه در بالا اشاره شد معمولاً نقش منفي و مضر براي سلامتي انسان دارند.

 كرم

كرم از عناصر اصلي است كه براي سوخت و ساز كربوهيدرات ها و چربي ها مورد نياز است كرم از طريق افزايش اتصال انسولين به سلول ها و نيز تعداد پذيرنده هاي انسوليني باعث افزايش حساسيت انسولين مي شود. مصرف ناكافي كرم باعث افزايش عوامل خطرزا در ارتباط با انواع ديابت و بيماري هاي قلبي و عروقي و نيز باعث اختلال در سيستم دفاعي بدن مي شود

يد

يد اولين عنصري بود كه ضرورت وجود آن براي انسان شناسايي شد و بيماري گواتر نخستين بيماري بود كه باژئوشيمي محيط زيست مرتبط شد.

در اين بيماري به دليل كمبود يد غده تيروئيد به فعاليت شديد مجبور مي شود تا از حداقل يد موجود استفاده كند و در نتيجه بسيار بزرگ مي شود انسان يد مورد نياز خود را حدودppb120 در روز است بيشتر از طريق محصولات كشاورزي(ميوه ها و سبزيجات) و غذاهاي دريايي بدست مي آورد.

 

بيوديزل

 

بيوديزل چيست؟

بيوديزل (منو اكليل استر) يك سوخت گازوئيلي پاك است كه از منابع طبيعي و قابل تجديد مانند روغن‌هاي گياهي ساخته مي‌شود. بيوديزل درست مانند گازوئيل نفت در موتورهاي احتراقي كار مي‌كند و براي اين كار اصولاً هيچگونه تغيير موتوري لازم نيست. بيوديزل، ظرفيت و دامنه كار گازوئيل را حفظ مي‌كند.

استفاده از بيوديزل در يك موتور گازوئيلي معمولي منجر به كاهش اساسي هيدروكربن‌هاينسوخته، منواكسيد كربن و ذرات معلق مي‌شود. خروج اكسيدهاي نيتروژن بسته به سيكل كاري و روش‌هاي آزمايشي، كمي كاهش و يا افزايش مي‌يابد. با بكاربردن اين سوخت، از سهم كربن موجود در ذرات معلق كاسته مي‌شود (چون اكسيژن موجود در بيوديزل احتراق كامل به CO2 را ممكن مي‌سازد).

بخش سولفات از بين مي‌رود (زيرا در اين سوخت اصلاً سولفور وجود ندارد) اما قسمتي محلول يا هيدروكربن به همان صورت باقي مي‌ماند يا افزايش پيدا مي‌كند، بنابراين بيوديزل باتكنولوژي جديدي مانند كاتاليست‌ها (كه از ذرات محلول گازوئيل مي‌كاهند نه كربن جامد) وEGR (با كربن كمتر عمر موتور بيشتر مي‌شود) بسيار خوب كار مي‌كند.ويژگي‌هاي شيميايي: ويژگيهاي فيزيكي بيوديزل بسيار شبيه گازوئيل معمولي است. با اين حال،ويژگيهاي خروجيهاي اگزوز بيوديزل بهتر از گازوئيل معمولي است

ويژگيهاي فيزيكي بيوديزل

وزن مخصوص ۸۸/۰

ويسكوزيته ۲۰ درجه سلسيوس (سانتي استوك) ۵/۷

عدد ستان(انديس ستان) ۴۹

نقطه اتصال فيلتر سرد(درجه سلسيوس) ۱۲-

ارزش حرارتي خالص (كيلوژول در ليتر) ۳۳۳۰۰

بيوديزل چگونه ساخته مي‌شود؟

بيوديزل را ميتوان از روغنهاي گياهي تازه و يا مستعمل و چربي حيوانات توليد كرد. اين گازوئيل از منابع داخلي قابل تجديد بوجود مي‌آيد. اين سوخت، قابل تجزيه بيولوژيكي است و هنگاميكه بعنوان يك جزء تركيبي مورد استفاده قرار مي‌گيرد، نيازمند حداقل تغييرات در موتور است و نسبت به گازوئيلي كه جايگزينش مي‌شود، سوختي پاك است.روغن‌هاي گياهي مي‌توانند براي توليد تركيبات شيميائي- كه استر خوانده مي‌شوند- ، با يك الكل (معمولاً متانول) تركيب شوند. زمانيكه اين استرها به منظور سوخت مورد استفاده قرار ميگيرند،بيوديزل خوانده ‌شوند. گليسيرول (كه در داروسازي و توليد لوازم آرايش نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرد) به عنوان يك محصول فرعي توليد مي‌شود اخيراً بيوديزل طي فرايندي با نام Transesterification توليد ‌شود.

در اين فرآيند ابتدا روغن گياهي( يا چربي حيواني) از فيلتر عبور داده مي‌شود، سپس براي از بين بردن اسيدهاي چرب آزاد،با قليا فرآيند مي‌گردد؛ بعد با يك الكل (معمولاً متانول) و يك کاتاليزور (معمولاً هيدروكسيد سديم يا پتاسيم) تركيب مي‌شود. تري گليسريدهاي روغن براي تشكيل استرها و گليسرول واكنش شيميايي انجام مي‌دهند و بعداً‌ از يكديگر جدا شده و مورد تصفيه قرار مي‌گيرند. بيشتر تمايلاتي كه امروز براي توليد بيوديزل وجود دارد ناشي از ظرفيت بسيار بالاي توليد سويا،توليدات مازاد و كاهش قيمت‌ها است. متيل سويات، يا سوي ديزل كه از واكنش متانول با روغن سويا حاصل مي‌شود، اصلي‌ترين شكل بيوديزل در آمريكاست.

چربيهاي بلااستفاده حيواني و روغن سوخته ( كه بعنوان ” شبه گريس“ شناخته مي‌شوند) نيز منابع و ذخاير خوبي هستند. اين منابع از روغن سويا ارزان‌ترند و به عنوان راهي براي كاهش هزينه‌هاي تامين مواد اوليه در نظر گرفته مي‌شوند. بادام زميني، پنبه دانه، گل آفتاب گردان و كنولا (گونه‌اي از دانه شلغم روغني) نيز از منابع روغني ديگرند. استرهايي كه از هر يك از اين منابع ساخته شده‌اند گرچه شايد در ميزان انرژي عدد ستان (مشابه اكتان بنزين) يا ديگر مشابهات فيزيكي كمي متفاوت باشند اما مي‌توانند با موفقيت در موتورهاي گازوئيلي مورد استفاده قرار گيرند.

بازار بيوديزل

بيوديزل سوختي تقريباً ناشناخته است و براي رسيدن به استفاده تجاري گسترده، بايد از موانع گوناگوني بگذرد. اين سوخت مي‌بايست قبل از هرگونه ورود به بازار، بر موانع نظارتي فائق آيد و قيمت آن نيز رقابتي تر شود.به نقل از سازمان سوخت‌هاي طبيعي آمريكا، با انگيزه بالاي دولت، توليد بيوديزل از دانه‌هاي روغني مي‌تواند به حدود 2 ميليارد بشكه در سال برسد كه اين رقم حدود 8 درصد مصرف بزرگراهي گازوئيل در اوايل اين قرن است. بيوديزل با بازار كنوني‌اش احتمالاً‌ به عنوان سوخت مورد استفاده در ناوگان اتوبوس و كاميون‌هاي سنگين لحاظ مي‌شود ( كه در ابتدا به صورت تركيب با گازوئيل فسيلي با استاندارد 20 درصد است.) اخيراً، هر گالن متيل سويات بيش از 2 دلار قيمت دارد و قيمت آن با گازوئيل كه 65 تا 70 سنت درگالن است رقابت مي‌كند. هزينه‌هاي تامين مواد اوليه علت 90 درصد از هزينه‌هاي مستقيم توليدند كه هزينه سرمايه و برگشت سرمايه را نيز شامل مي‌شوند به عنوان مثال، براي توليد يك گالن بيوديزل به 7،3 پوند روغن سويا نياز داريم كه قيمت آن حدود 20 سنت براي هر پوند است.بنابراين فقط هزينه‌هاي تامين مواد براي توليد هر گالن متيل سويات، حداقل 1،50 دلار است كه اين رقم بدون احتساب هزينه‌هاي بازاريابي است.

تلاش مي‌شود كه با توسعه گياه‌هاي پيوندي سويا كه داراي روغن بيشتري هستند، بتوان اين هزينه‌ها را كاهش داد. براي مثال، دانه‌هاي سويا، حدودا 20 درصد روغن دارند در حاليكه ديگر دانه‌هاي روغني داراي بيش از 50 درصد روغن‌اند. ذخيره روغن دانه‌هاي شلغم روغني اروپا كه مورد استفاده قرار مي‌گيرند حدوداً 40 درصد است

نیاز روز افزون جهان به منابع جدید انرژی به ویژه در بخش حمل و نقل، امروزه یکی از مشکلات اساسی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. به عبارتی این مشکل همانند دهه های گذشته، تنها به کشورهای وارد کننده نفت اختصاص ندارد و حتی تولید کنندگان بزرگ نفت از جمله کشور ما با مشکلات متعددی در زمینه تهیه سوخت رو به رو است. کمبود و یا به عبارتی کاهش ظرفیت پالایشی در جهان، یکی از عوامل بروز این مشکلات است، اما موضوع به همین جا ختم نمی شود، زیرا آلودگی ناشی از سوخت های فسیلی و پایان پذیر بودن آنها نیز از دیگر عواملی است که بشر را به تلاش برای دستیابی به سوخت های جانشین برای این منابع واداشته است. "بیودیزل" سوختی جدید و تجدید پذیر است که استفاده از آن در بسیاری از کشورهای دنیا متداول است. برای پرداختن بیشتر به سوخت بیودیزل و زمینه هایی که برای تولید آن در کشور وجود دارد، با دکتر باقر مهاجرانی، رئیس پژوهشگاه شیمی و پتروشیمی صنعت نفت، گفت و گو کرده ایم که در پی می آید.

-           بیودیزل چه نوع سوختی است و امروزه چه جایگاهی در جهان دارد؟ بیودیزل سوختی تجدید پذیر و تجزیه پذیر است که از روغن گیاهی و یا چربی حیوانی به دست می آید. این سوخت را می توان به راحتی با گازوییل مخلوط و در خودروهای گازوییل سوز استفاده کرد. ذرات معلق و هیدروکربن های نسوخته که از اگزوز خودروهای دیزلی خارج می شوند، سمی و سرطان زا هستند و تهدیدی برای سلامتی انسان ها به شمار می آیند. این در شرایطی است که نتایج مثبت استفاده از بیودیزل در کاهش سمیت و آلودگی هوا از سوی ارگان ها و سازمان های معتبر جهانی تایید شده است. برای مثال، گیاه سویا Co2 هوا را جذب می کند و پس از استخراج روغن از دانه های سویا، به بیودیزل تبدیل می شود. سوختن این ماده، Co2 تولید می کند و Co2 تولید شده به وسیله گیاهی که سوخت از آن تهیه شده است، باز جذب می شود. این چرخه هیچ دی اکسید کربنی وارد طبیعت نمی کند. - به قابلیت مخلوط کردن این سوخت با گازوییل اشاره کردید. این کار چه خاصیتی دارد؟ نتایج تحقیقات نشان داده است که اگر 20 درصد باک خودرو را با بیودیزل پر کنیم، هیچ نیازی به تغییر سیستم احتراق یا تغییر قطعات خودرو ها نیست و می توان این سوخت را بدون هیچ اشکالی در موتورهای امروزی مصرف کرد. -اضافه کردن این میزان از بیودیزل چه ویژگی هایی را در گازوییل مصرفی ایجاد می کند؟ طبیعی است که پر کردن 20 درصد از باک خودرو با این ماده به همین مقدار از آلاینده هایی مانند دی اکسید کربن، هیدروکربن ها و منواکسیدکربن می کاهد، اما در مورد گوگرد این مقدار حتی قابل توجه تر است؛ چنان که گوگردی که از این سوخت حاصل می شود، 15 درصد و تقریبا غیرقابل اندازه گیری است؛ بنا بر این دست کم برای کاهش گوگرد در سوخت دیزل می توان از مخلوط بیودیزل و گازوییل استفاده کرد. علاوه بر اینها، استفاده از مخلوط بیودیزل و گازوییل سبب حذف دود متراکم و سیاه حاصل از سوخت خودروهای دیزلی خواهد شد. حتی بویی که از سوختن آن ایجاد می شود، شبیه بوی سیب زمینی سرخ کرده و ذرت بو داده است، یعنی به میزان چشمگیری بوی بد گازوییل را کاهش می دهد، اگر چه صد در صد حذف نمی کند. -در سطح جهانی تا چه اندازه روی این سوخت کار شده است؟ بر اساس تحقیقات ما آمریکا، آلمان و مالزی از جمله کشورهایی هستند که روی این سوخت کار کرده اند. این سوخت در آمریکا به عنوان یک سوخت جانشین برای موتورهای دیزلی به شدت مطرح است و سالانه 300 میلیون گالن بیودیزل در این کشور تولید می شود، اما با افزایش درخواست برای این سوخت و ایجاد واحدهای صنعتی تولید کننده، قرار است میزان تولید این سوخت در آمریکا به 600 میلیون گالن در سال برسد. در کشور آلمان نیز این سوخت در بسیاری از اتوبوس ها استفاده می شود. باید توجه داشته باشیم که گازوییلی که در آمریکا استفاده می شود، بسیار مرغوب تراز گازوییلی است که در کشور ما استفاده می شود. مقدار گوگرد در سوخت دیزلی حاصل از نفت خام در این کشور، کمتر از 500 ppm و قرار است تا پایان سال 2006 این مقدار به 15 ppm برسد. -آیا در ایران نیز می توانیم این سوخت را تولید کنیم؟ فناوری تولید این سوخت در کشور قابل دسترس است و تنها به توجه مسئولان و انجام سرمایه گذاری های لازم نیاز دارد. در پژوهشکده صنعت نفت نیز در این زمینه کارهایی انجام شده است. علاوه بر این، تولید این سوخت می تواند بخش کشاروزی را نیز به تحرک وادارد، زیرا این سوخت از روغن های گیاهی به دست می آید، پس با تولید آن نیاز بیشتری به کاشت دانه های گیاهی است که به اشتغالزایی در بخش کشاورزی کمک می کند. نکته مهم دیگر، امکان استفاده مجدد از روغن های گیاهی سوخته برای تولید بیودیزل است. از روغن های سوخته که در بسیاری جاها از جمله اغذیه فروشی ها به مقدار زیاد استفاده و در پایان روز دور ریخته می شوند، می توان در تولید بیودیزل استفاده کرد. یعنی همان کاری که اکنون در مورد روغن های صنعتی انجام می شود. در حال حاضر "واحدهای تصفیه روغن دوم"، روغن های مورد استفاده قرار گرفته در خودروها را پس از خریداری با کمک برخی مواد افزودنی به روغنی قابل استفاده تبدیل می کنند. به این ترتیب نه تنها این روغن ها بازیافت می شوند، بلکه از دور ریخته شدن آنها که آلودگی های زیست محیطی را در پی دارد، جلوگیری می شود. مواد اولیه این سوخت نیز کاملا در دسترس و قابل تهیه است. ضمن این که کشت دانه های روغنی و کارهای جنبی که در کنار آن ایجاد می شود، مانند بسته بندی و عرضه و تبدیل آنها به سوخت اشتغالزایی را نیز به همراه دارد. -آیا امکانات خاصی برای سوخت رسانی بیودیزل در جایگاه ها مورد نیاز است؟ خیر. هیچ گونه امکانات خاصی نیاز نیست. ضمن این که این سوخت، خاصیت تجزیه پذیری دارد و به همین دلیل حمل و نقل آن به آسانی بیشتر و بدون هراس از ایجاد آلودگی صورت گیرد، زیرا بیودیزل تجزیه می شود و به طبیعت برمی گردد. بیودیزل در قیاس با گازوییل حاصل از نفت خام، دوستدار طبیعت است و آلودگی کمتری ایجاد می کند. استفاده از این سوخت را هم می توان در بخش ها و جایگاه های خاصی شروع کرد. برای مثال در اتوبوس های شرکت های واحد یا در یک شهر، سپس آن را به سایر نقاط هم گسترش داد و عمومی تر کرد. -استفاده از بیودیزل چه تاثیری بر قطعات و عمر خودرو می گذارد؟ سوخت بیودیزل خاصیت روان کنندگی زیادی، تقریبا دو برابر سوخت های معمولی، دارد که دلیل آن ویسکوزیته بالای این سوخت است؛ بنا براین می تواند سبب افزایش عمر خودرو شود. صرفه جویی در مصرف سوخت را نیز به همراه دارد. حتی با اضافه کردن حدود2 درصد بیودیزل به نفت سفید می توان خاصیت روان کنندگی آن را افزایش داد. -آیا نکته دیگر در مورد این سوخت هست که بخواهید توضیح دهید؟ در یک جمع بندی می توان گفت که استفاده از بیودیزل سبب وابسته نشدن به سوخت دیزل حاصل از نفت خام می شود. منابع هیدروکربوری، پایان پذیر هستند که تشکیل آنها میلیون ها سال زمان برده است و ما با مصرف آنها در واقع سرمایه هایی را از میان می بریم که تجدیدپذیر نیستند. حتی استفاده از مخلوط این سوخت با گازوییل نیز می تواند به کاهش 20 درصدی مصرف گازوییل منجر شود. استفاده از بیودیزل، کاهش چشمگیر در میزان آلاینده ها را در پی دارد و به دلیل تجزیه پذیر بودن به راحتی در طبیعت جذب می شود و سمیت بسیار پایین این سوخت، کار کردن و حمل و نقل آن را آسان تر می کند. توجه به آنچه صنعت سبز یا شیمی سبز خوانده می شود و به کاهش آلودگی و صدمه به طبیعت کمک می کند، امروزه در بسیاری از کشورهای جهان مورد توجه است و ما نیز نباید در این زمینه عقب باشیم؛ چنان که امروزه با افزایش بهای بنزین و دیگر فرآورده های نفتی، مصرف سوخت هایی که از منابع گیاهی به دست می آید نیز، بسیار مورد توجه است. گمان می کنم همه اینها دلایل خوبی باشند که توجه ما را به استفاده از این سوخت جلب کنند.

توليد سوخت بيوديزل از روغن خوراکي

جام جم آنلاين: محققان دانشگاه تربيت مدرس با استفاده از روغنهاي خوراکي و چربيهاي گياهي موفق به توليد سوخت بيوديزل شدند که اين سوخت زيستي و تجديدپذير است و در موتورهاي ديزلي به کار برده مي شود.

 مهدي فيض الهي مجري طرح در گفتگو با مهر با بيان اين خبر افزود: بيوديزل سوخت طبيعي و زيستي است که به دليل استفاده از مواد طبيعي ، تجديدپذير است و مي تواند جايگزين سوخت گازوئيل باشد.

وي اين سوخت را قابل استفاده در موتورهاي ديزلي دانست و افزود: مواد اوليه اين سوخت «تري گليسيريد» شامل روغن هاي خوراکي و غير خوراکي و پسماندهاي آنها و همچنين چربي هاي گياهي است که به تازگي روغن جلبک نيز به مواد اوليه اين سوخت اضافه شده است.

فيض الهي به نحوه توليد اين سوخت اشاره کرد و اظهار داشت: اين روغن بعد از طي مراحل اوليه وارد فاز واکنش مي شود که طي انجام واکنش هايي «ميتيل استل» با عنوان تجاري بيوديزل توليد مي شود.

مجري طرح با بيان اينکه بيو ديزل توليد شده پس از خالص سازي قابل استفاده است ، افزود: گليسيرين محصول فرعي اين فرآيند است که پس از تصفيه در صنايع آرايشي و بهداشتي و نظامي به کار برده مي شود.

وي به بيان ويژگيهاي بيو ديزل پرداخت و با تاکيد بر اينکه اين سوخت هيچ تغييري در موتور ايجاد نمي کند، اضافه كرد: بيوديزل هم به صورت خالص قابل استفاده است و هم مي توان با هر نسبتي با گازوئيل ترکيب شود.

فيض الهي خاطرنشان کرد: بيوديزل سوخت پاکي است که چون داراي اکسيژن است هنگام احتراق CO کمتري توليد مي کند و بر خلاف گازوئيل «سولفور» ندارد.

وي کاهش ميزان «هيدروکربن» نسوخته را از ديگر مزاياي اين سوخت نام برد و اضافه کرد: چون مواد اوليه اين سوخت از مواد طبيعي است در هنگام احتراق «هيدروکربن» نسوخته آن کاهش مي يابد ضمن آنکه «آروماتيک» ندارد و «عدد ستان» و «فلش بويت» بالايي دارد. «عدد ستان» کيفيت سوخت را نشان مي دهد.

مجري طرح تاکيد کرد: اين نوع سوخت در کشور به توليد نرسيده است ولي در دنيا از اين سوخت استفاده مي شود. به طوري که در آلمان B5 يعني 5 درصد بيوديزل و 95 درصد گارزوئيل عرضه مي شود که اين ميزان در برخي موارد به 20 درصد بيوديزل هم مي رسد.

فيض الهي به تجاري شدن اين طرح اشاره کرد و افزود: با شرکت بهينه سازي مصرف سوخت و شرکت نفت قراردادي در زمينه توليد بيوديزل بسته شده است.

وي از راه اندازي «بيوپالايشگاه» خبر داد و گفت: اين پالايشگاه به منظور توليد اين سوخت راه اندازي مي شود که براي اين امر در حال پنانسيل سنجي هستيم و اميدواريم تا در سال آينده اين پالايشگاه راه اندازي شود.

دستگاه توليد بيوديزل

اين محقق دانشگاه تربيت مدرس با بيان اينکه کليه سيستمهاي مورد نياز براي توليد اين سوخت در داخل کشور طراحي و توليد شده است ، اظهار داشت: سيستم طراحي شده يک دستگاه آزمايشگاهي است که از چند روش قادر است کليه مراحل خالص سازي و تغليظ براي توليد بيوديزل را انجام دهد.

وي اين دستگاه را شامل ميکسر ، هواساز ، مکنده مواد اوليه ، جدا ساز و آب شويي ذکر کرد و افزود: مهمترين بخش اين سيستم خالص سازي و انجام واکنش فرايند است که توسط اين سيستم اجرا مي شود.

پژوهشگر ايراني موفق به توليد «بيوديزل» از دانه‌هاي روغني شد

 ایسنا : مصرف فزاينده سوخت كه كاهش محتوم ذخاير تجديدناپذير نفت و گاز و افزايش قيمت آنها را در پي دارد، در كنار توجه فزاينده به مسائل زيست محيطي سال‌هاست كه كشورهاي مختلف جهان را به سمت توليد سوخت‌هاي جايگزين و پاك سوق داده است.

به گزارش خبرنگار پژوهشي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) مهندس عباس قنبرزاده، مبتكر طرح توليد بيوديزل در معرفي اين طرح مي‌گويد: بيوديزل (منو اكليل استر) يك سوخت گازوئيلي پاك است كه از منابع طبيعي و قابل تجديد مانند روغن‌هاي گياهي ساخته مي‌شود. مخلوطهايي حاوي تا 20 درصد بيوديزل (80 درصد گازوئيل) مي توانند در تمام موتورها و خودروهاي گازوئيلي استفاده شوند و مخلوط هايي با نسبت‌هاي بالاتر بيوديزل - تا صددرصد بيوديزل خالص - هم مي‌توانند در موتورهاي ساخته شده از سال 1994 به بعد با اندك تغييراتي و يا حتي بدون نياز به آنها مورد استفاده قرار بگيرند كه البته حمل و نقل و ذخيره سازي آنها نيازمند تمهيدات خاصي است.

وي درباره تفاوت‌ها و امتيازات استفاده از بيوديزل در مقايسه با گازوئيل به ايسنا گفت: يكي از تفاوت‌هاي اساسي بين تركيبات بيوديزل و ديزل در محتواي اكسيژن آنهاست. ميزان اكسيژن موجود در ديزل صفر است در حالي كه بيوديزل حاوي 12-10 درصد وزني اكسيژن است كه باعث كاهش دانسيته انرژي و انتشار ذرات معلق مي‌شود.

به علاوه ميزان گوگرد موجود در بيوديزل حداكثر ppm 10 است كه درصد آلايندگي آن نسبت به گازوييل مصرفي كه حداقل حدود 50 ppm (گازوئيل اروپا) گوگرد دارد به مراتب كمتر است و البته ميزان گوگرد گازوئيل مصرفي ايران بيش از ppm 500 است. گوگرد موجود در سوخت در سيستم اگزوز موتور به اكسيدهاي گوگرد و سپس بخشي از آن به اسيد سولفوريك تبديل مي‌شود. مهندس قنبرزاده اضافه كرد: گازوئيل معمولا 40-20 درصد حجمي تركيبات آروماتيك دارد كه باعث افزايش انتشار آلاينده‌هاي مختلف مي‌شود در حالي كه بيوديزل اساسا عاري از آروماتيك‌هاست.

در گازوئيل هيچ پيوند دوگانه (الفيني) وجود ندارد در حالي كه در بيوديزل به دليل وجود قابل ملاحظه محل‌هاي غير اشباع، پايداري در مقابل اكسيداسيون كم مي‌باشد. وي خاطرنشان كرد: استفاده از بيوديزل در يك موتور گازوئيلي معمولي به كاهش اساسي هيدروكربن‌هاي نسوخته، منواكسيد كربن و ذرات معلق منجر مي‌شود. با استفاده از اين سوخت، از سهم كربن موجود در ذرات معلق هم كم مي‌شود. اين مبتكر، افزايش ايمني و كاهش بو و دوده توليدي در هنگام استفاده و افزايش روانكاري موتور را از ديگر مزاياي كاربرد بيوديزل عنوان و اضافه كرد: از طرف ديگر، ميزان انرژي حاصل از سوختن واحد بيوديزل، 33300 كيلوكالري و ميزان كالري ناشي گازويل حدود 24000 كيلوكالري است.

مهندس قنبرزاده درباره نحوه توليد بيوديزل گفت: بيوديزل براساس واكنش‌هاي شيميايي توليد مي‌شود كه طي آن زنجيرهاي اسيدهاي چرب موجود در روغن‌ها و چربي‌ها شكسته مي‌شود و تركيبات شيميايي به نام استرهاي متيل اسيد چرب را به وجود مي‌آيند. گلسيرول هم كه در صنايع بهداشتي و آرايشي كاربرد دارد به عنوان محصول فرعي اين واكنش توليد مي‌شود. بيوديزل را مي توان از روغن‌هاي گياهي مثل سويا، بادام زميني، پنبه دانه، گل آفتاب گردان و كنولا ( گونه اي از دانه شلغم روغني ) به صورت تازه يا مستعمل(روغن مصرف شده در آشپزي) و چربي‌هاي حيواني و حتي پيه توليد كرد كه به اين ترتيب، خصوصيات سوخت بيوديزل به طور قابل ملاحظه‌اي به زنجيرهاي اسيدهاي چرب موجود در خوراك مورد استفاده براي استريفيكاسيون بستگي دارد. به عبارت ساده شايد بتوان گفت در ساخت بيوديزل مشابه فرايندي كه طي ميليون‌ها سال در اعماق زمين انجام شده تا گياهان به منابع سوخت فسيلي تبديل شوند، تحت شرايط خاص دما و فشار با استفاده از كاتاليزورها و واكنشگرهاي شيميايي طي مدتي بسيار كوتاه انجام مي‌شود.

وي با بيان اين كه تاكنون نمونه‌هاي مختلفي از سوخت بيوديزل را با استفاده از انواع روغن‌هاي آفتاب‌گردان، سويا و نارگيل و جاتروفا توليد كرده است، خاطرنشان كرد: استفاده از بيوديزل همچنين بازار جديدي براي كشاورزان و توليدكنندگان دانه‌هاي روغني ايجاد مي‌كند. يكي از نكات برجسته‌ اين طرح كه مورد توجه محققان طرح قرار گرفته استفاده از دانه‌هاي روغني گياهان غيرخوراكي نظير جاتروفاست كه مي‌توانند در طرح‌هاي كويرزدايي استفاده شوند در حالي كه منبع توليد بيوديزل در ساير كشورها عمدتا دانه‌هاي روغني خوراكي هستند. وي با اذعان به اين كه هزينه هاي توليد بالا و همچنين وجود ساير بازارهاي مصرف براي منابع مورد استفاده تاكنون مانع از توليد بيوديزل‌ها در مقياس انبوه بوده است، اظهار كرد: با افزايش قيمت نفت خام از بشکه‌اي 50 دلار به بالا داراي توجيه اقتصادي مي باشد و الان كه به 135 دلار رسيده كاملا توجيه‌پذير است به طوري كه كشورهايي مثل عربستان هم درصدد وارد كردن اين تكنولوژي برآمده‌اند.

مهندس قنبرزاده در پايان با تاكيد بر اين كه با استفاده از تكنيك ابداعي وي، امكان توليد سوخت‌هاي زيستي با كيفيت بالاتر براي جايگزيني بنزين هم وجود دارد، اظهار كرد: از آنجا كه براي توليد انبوه بيوديزل بايد مجتمعي عظيم در حد يك پالايشگاه ساخته شود، حمايت دستگاه‌هاي دولتي ذي‌ربط از اجراي اين طرح كه منافع متعددي براي كشور دارد مي‌تواند بسيار راهگشا باشد. در اين راستا پيگيري‌هاي متعددي در سازمان‌ها و وزارتخانه‌هاي مختلف و بخش‌هاي مربوطه در حوزه‌هاي پژوهشي و فن‌آوري رياست جمهوري انجام شده كه اميدواريم با به نتيجه رسيدن اين پيگيري‌ها شاهد راه‌اندازي واحد صنعتي توليد بيوديزل در داخل كشور باشيم.

مهندس منوچهر لطفي آزاد، مشاور صنعتي اين طرح هم در تشريح روند پيگيري اين طرح به ايسنا گفت: تحقيقات ساخت بيوديزل از سال 83 توسط مهندس قنبرزاده انجام شده و در سال 84 به اطلاع كميسيون‌هاي صنايع، انرژي و محيط‌زيست مجلس رسيده و در سال 85 به وزارت نفت اعلام و در سال 86 طي نامه‌هاي متعدد به رياست جمهوري در دستور كار مسوولان ذي‌ربط از جمله در معاونت برنامه‌ريزي وزارت نفت، موسسه تحقيقات سازمان جنگل‌ها و مراتع و وزارت صنايع قرار گرفته و پژوهشكده مهندسي وزارت جهاد كشاورزي قرار گرفته است. همچنين مجوز احداث نخستين واحد توليد بيوديزل كشور از سوي شركت گسترشيمي از وزارت صنايع اخذ شده است. وي در عين حال خاطرنشان كرد: با توجه به گستردگي طرح توليد بيوديزل بايد به اين طرح به عنوان طرحي ملي و اولوي‌تدار توجه شود كه مي‌تواند علاوه بر نقش شاياني كه در تامين سوخت پاك و تجديدپذير در كشور داشته باشد با جذب سرمايه‌هاي بخش خصوصي، ضمن سوددهي بالا و جلوگيري از خروج ارز به اشتغال‌زايي در بخش صنعت و كشاورزي و توسعه كويرزدايي كمك كند. اين امر توجه بيشتر و جديت مسولان را طلب مي‌كند.

دیزل‌زیستی بازمی‌گردد به یک سوخت دیزل مبتنی بر روغن گیاهی یا چربی حیوانی شامل زنجیر بلند آلکیل استر(alkyl-ester).

دیزل زیستی عموما از واکنش شیمیایی یک چربی (مانند روغن‌های گیاهی یا چربی‌های حیوانی) با الکل بدست می‌آید.

این سوخت می‌تواند بدون هیچ تعغییری در موتورهای دیزل یا با هر مقدار در ترکیب با سایر دیزل‌ها بکار گرفته شود.

در حال حاضر لفظ «بیودیزل» بطور استاندارد برای «mono-alkyl ester» بکار برده می‌شود.

اغلب در محل‌های عرضه سوخت مخلوطی از زیست دیزل به همراه یک دیزل مبتنی بر هیدروکربن ارائه می‌شود. و آن را با نام B20 یا B100 و یا عرضه می‌کنند که در اینجا عدد کنار حرف B نشان دهنده درصد بیودیزل در سوخت مورد نظر است. و مثلا در B20 حدود بیست درصد بیودیزل و مابقی دیزل مبتنی بر هیدروکربن قرار دارد.

دیزل‌زیستی می‌تواند به شکل خالص آن B100 یا هر قدار مخلوط با دیزل پالایشگاهیی در موتورهای جدید بکار رود. بیودیزل دارای خواص حل‌کننده‌گی متفاوت از دیزل پالایشگاهی دارد، و ممکن است سبب حل شدن بیش از حد طبیعی واشرهای پلاستیکی طبیعی و شلنگهای پلاستیکی در یک کامیون(که اغلب پیش از سال ۱۹۹۲ میلادی ساخته شده‌اند) گردد، که این مشکل در موتورهای امروزی با تعویض آنها برطرف شده است. همچنین بیودیزل سبب پایین ریختن مواد ته‌نشین شده در مخزن سوخت گردد(که این نیز به سبب قدر ت حل کننده‌گی بالای آن است.)

در انگلستان چندین شرکت راه‌اهن از بیودیزل ۲۰ درصد بعنوان سوخت لوکوموتیو استفاده می‌کنند. نیز یک شرکت هوانوردی در کشور چک از بیودیزل بعنوان سوخت موتور جت بهره می‌برد. البته می‌توان از بیودیزل برای گرم کردن نیز استفاده نمود که این موجب کاهش قابل ملاحظه انتشار گاز‌های گلخانه‌ای گردد. 

سابقه استفاده از بیودیزل در موتور دیزل به ساخت اولین موتورهای دیزل بازمی‌گردد، در واقع رودلف دیزل مخترع موتور دیزل برای اولین بار از روغن بادام برای بکار انداختن موتور دیزل خود استفاده نمود که این را میتوان اولین استفاده از بیو دیزل در موتور دیزل نام برد.همینطور شرکت فرانسوی اتو از روغن بادام در نمایشگاه جهانی پاریس در سال ۱۹۹۰ میلادی در موتور دیزل خود استفاده نمود. البته اینها همه یک سوخت زیستی هستند و به آن معنا که اشاره شد بیودیزل نیستند. پس از سال ۱۹۲۰ بود که دیزل پالایشگاهی جای روغن‌های گیاهی را در موتورهای دیزل گرفت ولی در خلال جنگ جهانی دوم بسیاری از کشورها مجددا به روغن گیاهی بعنوان سوخت دیزل روی آوردند. در واقع در سال ۱۹۳۷ در یک دانشگاه بلژیک روشی را برای الکلیزه نمودن روغن گیاهی و تولید سوخت بیو دیزل ارائه نمود و این را می‌توان اولین تولید بیودیزل نام برد.

بیودیزل دارای خواص روغن‌‌کاری بهتر و عدد اکتان بالاتری نسبت به دیزل‌های پالایشگاهی است. بیودیزل بعلاوه پوسیدگی سیستم سوخت‌رسانی را کاهش می‌دهد، و در سطوح پایین و فشار بالا باعث افزایش عمر مفید سیستم سوخت رسانی می‌گردد.

ارزش گرمایی بیودیزل حدود ۳۷٫۲۷ MJ/L است. و این حدود ۹ درصد کمتر از سوخت دیزل پالایشگاهی است(که یک سوخت فسیلی محسوب می‌گردد.)

می‌توان ادعا نمود بیودیزل باعث سوختن نرم‌تر موتور و افزایش کارایی موتور می‌گردد. رنگ آن از طلایی تا قهواه‌ی تیره بسته به ماده اولیه تولید آن متفاوت است و در دمایی بین ۶۴ تا -۴۵ درجه سانتی گراد قابل استفاده است. بطور عادی گوگرد ندارد(بنابراین آلایندگی گوگردی ندارد). تولید آن نسبت به دیزل پالایشگاهی ارزان‌تر است.

بیودیزل عمدتا بوسیله فرآیند استرسازی از یک روغن گیاهی یا حیوانی حاصل می‌گردد. روشهای محتلفی برای این فرآیند وجود دارد.

در اغلب اوقات از الکل متانول بعنوان ارزان‌ترین نوع الکل برای تولید متیل استر استفاده می‌شود. در این واکنش یک محصول جنبی نیز بدست می‌اید و آن گلیسیرول است. درواقع ۱۰ درصد محصول گلیسیرول است.

تولید بیو دیزل شامل مراحل زیر است.

 

۱- در ابتدا باید روغن گیاهی یا حیوانی مصرف شده و دور ریختنی را به مقدار لازم  جمکع آوری نم ود و اقدام به تصویه آنها از مواد زائد و آب و نمک موجود در انها نمود.

۲- انجام واکنش با اضافه کردن ۱ درصد هیدروکسید سدیم بعنوان کاتالیزگر و الکل متانول ۱۲ درصد و ۸۷ درصد روغن پایه انجام می‌شود.

۳- در نهایت ۴ درصد الکل ۱۰ درصد کلیسیرول و ۸۶ درصد سوخت حاصل می‌شود و می‌ةوان آنها را به ترتیب وزن و سنگینی از ظرف واکنش خارج نمود.

بیودیزل چیست؟  

گروه علمی تحقیقاتی نفت تایمز:

بیودیزل چیست؟

بیودیزل (منو اکلیل استر) یک سوخت گازوئیلی پاک است که از منابع طبیعی و قابل تجدید مانند روغن‌های گیاهی ساخته می‌شود. بیودیزل درست مانند گازوئیل نفت در موتورهای احتراقی کار می‌کند و برای این کار اصولاً هیچگونه تغییر موتوری لازم نیست. بیودیزل، ظرفیت و دامنه کار گازوئیل را حفظ می‌کند.

استفاده از بیودیزل در یک موتور گازوئیلی معمولی منجر به کاهش اساسی هیدروکربن‌هاینسوخته، منواکسید کربن و ذرات معلق می‌شود. خروج اکسیدهای نیتروژن بسته به سیکل کاری و روش‌های آزمایشی، کمی کاهش و یا افزایش می‌یابد. با بکاربردن این سوخت، از سهم کربن موجود در ذرات معلق کاسته می‌شود (چون اکسیژن موجود در بیودیزل احتراق کامل به CO2 را ممکن می‌سازد).

بخش سولفات از بین می‌رود (زیرا در این سوخت اصلاً سولفور وجود ندارد) اما قسمتی محلول یا هیدروکربن به همان صورت باقی می‌ماند یا افزایش پیدا می‌کند، بنابراین بیودیزل باتکنولوژی جدیدی مانند کاتالیست‌ها (که از ذرات محلول گازوئیل می‌کاهند نه کربن جامد) وEGR (با کربن کمتر عمر موتور بیشتر می‌شود) بسیار خوب کار می‌کند.ویژگی‌های شیمیایی: ویژگیهای فیزیکی بیودیزل بسیار شبیه گازوئیل معمولی است. با این حال،ویژگیهای خروجیهای اگزوز بیودیزل بهتر از گازوئیل معمولی است

ویژگیهای فیزیکی بیودیزل

وزن مخصوص ۸۸/۰

ویسکوزیته ۲۰ درجه سلسیوس (سانتی استوک) ۵/۷

عدد ستان(اندیس ستان) ۴۹

نقطه اتصال فیلتر سرد(درجه سلسیوس) ۱۲-

ارزش حرارتی خالص (کیلوژول در لیتر) ۳۳۳۰۰

بیودیزل چگونه ساخته می‌شود؟

بیودیزل را میتوان از روغنهای گیاهی تازه و یا مستعمل و چربی حیوانات تولید کرد. این گازوئیل از منابع داخلی قابل تجدید بوجود می‌آید. این سوخت، قابل تجزیه بیولوژیکی است و هنگامیکه بعنوان یک جزء ترکیبی مورد استفاده قرار می‌گیرد، نیازمند حداقل تغییرات در موتور است و نسبت به گازوئیلی که جایگزینش می‌شود، سوختی پاک است.روغن‌های گیاهی می‌توانند برای تولید ترکیبات شیمیائی- که استر خوانده می‌شوند- ، با یک الکل (معمولاً متانول) ترکیب شوند. زمانیکه این استرها به منظور سوخت مورد استفاده قرار میگیرند،بیودیزل خوانده ‌شوند. گلیسیرول (که در داروسازی و تولید لوازم آرایش نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد) به عنوان یک محصول فرعی تولید می‌شود اخیراً بیودیزل طی فرایندی با نام Transesterification تولید ‌شود.

در این فرآیند ابتدا روغن گیاهی( یا چربی حیوانی) از فیلتر عبور داده می‌شود، سپس برای از بین بردن اسیدهای چرب آزاد،با قلیا فرآیند می‌گردد؛ بعد با یک الکل (معمولاً متانول) و یک کاتالیزور (معمولاً هیدروکسید سدیم یا پتاسیم) ترکیب می‌شود. تری گلیسریدهای روغن برای تشکیل استرها و گلیسرول واکنش شیمیایی انجام می‌دهند و بعداً‌ از یکدیگر جدا شده و مورد تصفیه قرار می‌گیرند. بیشتر تمایلاتی که امروز برای تولید بیودیزل وجود دارد ناشی از ظرفیت بسیار بالای تولید سویا،تولیدات مازاد و کاهش قیمت‌ها است. متیل سویات، یا سوی دیزل که از واکنش متانول با روغن سویا حاصل می‌شود، اصلی‌ترین شکل بیودیزل در آمریکاست.

چربیهای بلااستفاده حیوانی و روغن سوخته ( که بعنوان ” شبه گریس“ شناخته می‌شوند) نیز منابع و ذخایر خوبی هستند. این منابع از روغن سویا ارزان‌ترند و به عنوان راهی برای کاهش هزینه‌های تامین مواد اولیه در نظر گرفته می‌شوند. بادام زمینی، پنبه دانه، گل آفتاب گردان و کنولا (گونه‌ای از دانه شلغم روغنی) نیز از منابع روغنی دیگرند. استرهایی که از هر یک از این منابع ساخته شده‌اند گرچه شاید در میزان انرژی عدد ستان (مشابه اکتان بنزین) یا دیگر مشابهات فیزیکی کمی متفاوت باشند اما می‌توانند با موفقیت در موتورهای گازوئیلی مورد استفاده قرار گیرند.

بازار بیودیزل

بیودیزل سوختی تقریباً ناشناخته است و برای رسیدن به استفاده تجاری گسترده، باید از موانع گوناگونی بگذرد. این سوخت می‌بایست قبل از هرگونه ورود به بازار، بر موانع نظارتی فائق آید و قیمت آن نیز رقابتی تر شود.به نقل از سازمان سوخت‌های طبیعی آمریکا، با انگیزه بالای دولت، تولید بیودیزل از دانه‌های روغنی می‌تواند به حدود ۲ میلیارد بشکه در سال برسد که این رقم حدود ۸ درصد مصرف بزرگراهی گازوئیل در اوایل این قرن است. بیودیزل با بازار کنونی‌اش احتمالاً‌ به عنوان سوخت مورد استفاده در ناوگان اتوبوس و کامیون‌های سنگین لحاظ می‌شود ( که در ابتدا به صورت ترکیب با گازوئیل فسیلی با استاندارد ۲۰ درصد است.) اخیراً، هر گالن متیل سویات بیش از ۲ دلار قیمت دارد و قیمت آن با گازوئیل که ۶۵ تا ۷۰ سنت درگالن است رقابت می‌کند. هزینه‌های تامین مواد اولیه علت ۹۰ درصد از هزینه‌های مستقیم تولیدند که هزینه سرمایه و برگشت سرمایه را نیز شامل می‌شوند به عنوان مثال، برای تولید یک گالن بیودیزل به ۷،۳ پوند روغن سویا نیاز داریم که قیمت آن حدود ۲۰ سنت برای هر پوند است.بنابراین فقط هزینه‌های تامین مواد برای تولید هر گالن متیل سویات، حداقل ۱،۵۰ دلار است که این رقم بدون احتساب هزینه‌های بازاریابی است.

تلاش می‌شود که با توسعه گیاه‌های پیوندی سویا که دارای روغن بیشتری هستند، بتوان این هزینه‌ها را کاهش داد. برای مثال، دانه‌های سویا، حدودا ۲۰ درصد روغن دارند در حالیکه دیگر دانه‌های روغنی دارای بیش از ۵۰ درصد روغن‌اند. ذخیره روغن دانه‌های شلغم روغنی اروپا که مورد استفاده قرار می‌گیرند حدوداً ۴۰ درصد است .

استفاده روز افزون از سوخت هاي فسيلي، افزايش قيمت محصولات نفتي و كاهش ذخاير موجود، محققان را براي يافتن منابع جديد انرژي غير نفتي وادار كرده است. در حال حاضر ميزان تقريبي حجم ذخاير نفتي جهان به اندازه اي است كه چنانچه روند تكيه بر  سوخت هاي فسيلي ادامه يابد در آينده نزديك جهان با مشكلات زيادي در خصوص زيست محيطي و كمبود مواد اوليه رو به رو خواهد شد.

عمده ترين مصرف سوخت هاي فسيلي در موتورهاي احتراق داخلي مي باشد. در خصوص موتورهاي اشتعال جرقه اي گاز مايع و گاز فشرده و انواع الكل ها به عنوان سوخت هاي جايگزين بنزين به كار برده مي شوند.

اما در موتورهاي ديزل سوخت هاي جايگزين به نام هاي بيوديزل و يا بيوفيول ناميده مي شوند. بيوديزل به طيف وسيعي از سوخت ها اتلاق مي شوند كه از انواع روغن هاي گياهي و چربي هاي حيواني تهيه مي شوند امروزه روغن هاي گياهي علاوه به مصارف غذايي از ديدگاه هاي توليد انرژي و تهيه مواد خام صنعتي از اهميت بالايي برخوردار مي باشند.

نام بيوديزل اولين بار در آمريكا در سال 1992 به وسيله مؤسسه ملي بيوديزل تعيين شد و اين مؤسسه پيشقدم در تجاري كردن بيوديزل در آمريكا شد.

از زماني كه روغن سويا سهم عمده اي از روغن توليدي در آمريكا را تشكيل داد توجه به اين روغن به عنوان ماده اوليه براي توليد بيوديزل گسترش پيدا كرد.

در حال حاضر در كشور ايتاليا 90 درصد از توليد بيوديزل به عنوان سوخت گرمايي مورد استفاده قرار مي گيرد در كشور استراليا و آلمان بيوديزل به صورت خالص و بدون تركيب با ساير سوخت ها مورد استفاده قرارمي گيرد. در اروپا بيو ديزل از روغن هاي محصولات كشاورزي توليد و به صورت گسترده اي در انواع خودروهاي ديزل استفاده مي شود.

يك مؤسسه در هاوايي آمريكا از روغن هاي پسمانده رستوران ها كه بيش از 40 تُن روغن در ماه مي باشد بيوديزل تهيه كرده و براي استفاده در ادوات ديزل، خودروهاي ديزل و سوخت كشتي ها عرضه مي كند.

توجه به اين آمار جالب توجه است.

ميزان توليد بيوديزل در سال 2006 در كشورهاي صنعتي عبارت است از: آلمان 2681 هزارتُن، ايتاليا 858 هزار تُن، فرانسه 775 هزار تُن، انگليس 445 هزار تُن و ... در مجموع در كشورهاي اروپايي 6069 هزار تُن بيوديزل در سال 2006 توليد و عرضه شده است.

در ايران نيز توليد سوخت هاي گياهي از فاضلاب و زباله هايي كه منبع آلي دارند در سطح آزمايشگاهي در مواردي طراحي شده در حال بررسي و تحقيق است.

استفاده روز افزون از سوخت های فسیلی ، افزایش قیمت محصولات نفتی و کاهش ذخایر موجود ، محققان را برای یافتن منابع جدید انرژی غیر نفتی وادار کرده است . در حال حاضر میزان تقریبی حجم ذخایر نفتی جهان به اندازه ای است که چنانچه روند تکیه بر سوخت های فسیلی ادامه یابد در آینده نزدیک جهان با مشکلات زیادی درخصوص زیست محیطی و کمبود مواداولیه رو به رو خواهد شد .

 بيوديزل چيست ؟

بیودیزل به طیف وسیعی از سوختها گفته می شود که از انواع روغنهای گیاهی و چربیهای حیوانی تهیه می شوند . امروزه روغنهای گیاهی علاوه بر مصارف غذایی ، از دیدگاههای تولید انرژی و تهیه مواد خام صنعتی از اهمیت بالایی برخوردار می باشند . فرآیند شیمیایی تهیه این سوختها شامل واکنش روغن و الکل درحضور یک کاتالیزور است که منتهی به تولید استر اسیدهای چرب موجود در روغن اولیه می شود . این امر باعث بهبود خواص فیزیکی و شیمیایی این مواد می گردد . بنابراین بیودیزلها عبارت از استرهای منو الکیل اسیدهای با زنجیره بلند می باشد .

اين نوع سوختها از جنبه هاي تجزيه پذيري ، جايگزيني سريع مواد اوليه و سازگاري هاي زيست محيطي از اهميت بسزايي برخوردار مي باشد . عمده ترين مزيت اين سوختها در مقايسه با سوختهاي مرسوم بالابودن عددستان ، قابليت آنها در كاهش آلودگي به واسطه عدم وجود سولفور و مقدار كمتر هيدروكربن هاي نسوخته مي باشد .

وجود منابع متعدد در جهت توليد و عدم نياز به تغيير زياد در ساختار موتورهايي كه از اين سوختها استفاده مي كنند از مزاياي ديگر اين سوختها به شمار مي رود . عمده ترين مشكلات در راه تهيه اين سوختها مسائل اقتصادي و كسب مقبوليت بيشتر در بازار مصرف مي باشد كه با اعمال روشهاي نوين توليد برطرف خواهد گرديد . اين سوخت مي تواند در موتورهاي ديزل با اندكي تغيير ويا بدون تغيير و اصلاح در آن مورد اسفاده قرار گيرد . بيوديزل تجديد پذير ، غير سمي ، بدون گوگرد و تركيبات آروماتيك است .

از زمانی که روغن سویا سهم عمده ای از روغن تولیدی در آمریکا را تشکیل داد توجه به این روغن به عنوان ماده اولیه برای تولید بیودیزل گسترش پیدا کرد . بیودیزل هم اکنون با درصدهای مختلفی با سوختهای دیزل ترکیب می گردد . میزان ترکیب تابعی از شرایط اقتصادی ، قوانین زیست محیطی پذیرفته شده ، توانایی و قابلیت مواد به کار برده شده و خصوصیات احتراق است . بیشترین توجه به ترکیب 20 درصد بیودیزل با سوخت دیزل می باشد و این نسبت دارای مزایای بیشتری است . استرالیا و آلمان تنها کشورهایی هستند که بیودیزل را به صورت خالص مورد استفاده قرار می دهند . بیودیزل را همچنین             می توان به عنوان یک سوخت گرمایی مؤثر استفاده نمود . 90 درصد تولید بیودیزل در ایتالیا بدین منظور اختصاص یافته است .

در حال حاضر در آلمان حدود 9/1 میلیون هکتار انواع دانه های روغنی کشت می شود و تقریباً 2/8 درصد سوختهای موتورهای دیزل از این راه فراهم می گردد . در کل اروپا با اتخاذ سایت های منطقه ای واستفاده از انواع دانه های روغنی این میزان تا سال 2005 به 17 15 درصد کل سوخت مصرفی موتورهای دیزل را شامل خواهد شد .

هزينه توليد اين سوختها در اروپا بطور متوسط 85/0 الي 1 دلار براي هر ليتر مي باشد كه از اين ميان تنها 5    الي 25/6 سنت براي هر ليتر هزينه تبديل روغن به بيوديزل بوده و مابقي هزينه توليد روغن خام         مي باشد .

ويژگيهاي فيزيكي بيوديزل بسيار شبيه گازوئيل معمولي است . با اين حال ، ويژگيهاي خروجيهاي اگزوز بيوديزل بهتر از گازوئيل معمولي است .

 

بازار بیودیزل :

بيودیزل سوختی تقریباً ناشناخته است و برای رسیدن به استفاده تجاری گسترده ، باید از موانع گوناگونی بگذرد . این سوخت می بایست قبل از هرگونه ورود به بازار ، بر موانع نظارتی فائق آید و قیمت آن نیز رقابتی تر شود . به نقل از سازمان سوخت های طبیعی آمریکا ، با انگیزه بالای دولت ، تولید بیودیزل از         دانه های روغنی می تواند به حدود 2 میلیارد بشکه در سال برسد که این رقم حدود 8 درصد مصرف بزرگراهی گازوئیل در اوایل این قرن است . بیودیزل با بازار کنونی اش احتمالاً به عنوان سوخت مورد استفاده در ناوگان اتوبوس و کامیون های سنگین لحاظ می شود (که در ابتدا به صورت ترکیب با گازوئیل فسیلی با استاندارد 20 درصد است ) .

این سوخت می تواند بخش کشاورزی را نیز به تحرک وادارد . زیرا این سوخت از روغن های گیاهی به دست می آید ، پس با تولید آن نیاز بیشتری به کاشت دانه های گیاهی است که به اشتغالزایی در بخش کشاورزی کمک می کند . نکته مهم دیگر ، امکان استفاده مجدد از روغن های گیاهی سوخته برای تولید بیودیزل است . از روغن های سوخته که در بسیاری جاها از جمله اغذیه فروشی ها به مقدار زیاد استفاده و در پایان روز دور ریخته می شوند ، می توان در تولید بیودیزل استفاده کرد . یعنی همان کاری که اکنون در مورد روغن های صنعتی انجام می شود . در حال حاضر " واحدهای تصفیه روغن دوم " روغن های مورد استفاده قرار گرفته در خودروها را پس از خریداری با کمک برخی مواد افزودنی به روغنی قابل استفاده تبدیل می کنند . به این ترتیب نه تنها این روغن ها بازیافت می شوند ، بلکه از دور ریخته شدن آنها که آلودگی های زیست محیطی را در پی دارد ، جلوگیری می شود . مواد اولیه این سوخت نیز کاملاً در دسترس و قابل تهیه است . ضمن این که کشت دانه های روغنی و کارهای جنبی که در کنار آن ایجاد می شود ، مانند بسته بندی و عرضه و تبدیل آنها به سوخت اشتغالزایی را نیز به همراه دارد .

 

منبع :  

-       نشريه مهندسي شيمي Irche

-       نفت تايمز

-       شانا

 

خلاصه مقاله:

بیودیزل از انرژی های تجدید پذیر و پاک است که از روغن های گیاهی قابل تولید می باشد و می تواند جایگزین سوخت های فسیلی شده و علاوه بر تامین انرژی باعث کاهش آلودگی های زیست محیطی شود. بیودیزل می تواند جایگزین مناسبی برای دیزل های نفتی باشد و بدون تغییر دادن موتورمای دیزلی به آسانی جایگزین دیزل های نفتی شود. در مناطق مختلف جهان بسته به شرایط اقلیمی و خاک به روغن های گیاهی خاصی جهت تولید بیودیزل توجه شده است. در این تحقیق پس از بررسی گیاهان روغنی قابل کشت در اقلیم ایران چهار دانه روغنی سویا، گلرنگ، کلرا و بزرک که امکان گسترش کشت آن در مناطق مختلف کشور وجود دارد انتخاب و جهت تولید بیودیزل مورد استفاده قرار گرفتند. پس از استخراج و پالایش روغن، تولید بیودیزل با استفاده از واکنش تر انس استریفیکاسیون تری گلیسریدها انجام و تعیین خصوصیات بیودیزل های تولید شده با استفاده از تست های استاندارد سوخت صورت گرفت . تست های ویسکوزیته ، دانسیته ، نقطه اشتعال ، نقطه ابری شدن ، نقطه ریزش و تست نوار خوردگی مس بر روی نمونه ها انجام و با استاندار دهای ASTM D6751 و EN14214 مقایسه شدند که همه نتایج بدست آمده در محدوده مجاز می باشند.

 

 

 

آثار تخریب پتروشیمی بر محیط زیست

بررسي  پتروشيمي محيط‌زيست         

به كرات در رسانه‌هاي عمومي شنيده‌ايم كه صنايع نفت و گاز كشور، به خصوص صنايع پتروشيمي كه ذاتاً جزو صنايع آلوده‌كنندة محيط زيست هستند، در زمينة رعايت مسائل محيط زيستي استاندارد يا جايزة جديدي گرفته‌‌اند. اين تبليغات به حدي است كه حتي سايتهاي اينترنتي ويژه‌اي براي اطلاع‌رساني در مورد مسائل زيست محيطي پتروشيمي به وجود آمده است. اما در مقابل، برخي كارشناسان نظرات متفاوتي دارند. در جهت بررسي اين موضوع، گروه نفت و گاز شبكه تحليلگران تكنولوژي ايران، به گفتگو با جمعي از كارشناسان و مسئولان مرتبط پرداخته و علل آلودگي صنايع پتروشيمي، اقدامات انجام شده در راستاي كاهش اين آلودگي و نواقص موجود را مورد بررسي قرار داده است. جمع‌بندي از اين گزارش، كه در هر مورد مشخصات كارشناس گويندة نظرات نيز ذكر شده است، در زير ارائه شده است:

مقدمه

( ابعاد چالشهاي محيط زيست پتروشيمي)

خليج فارس و درياي عمان، جزو متنوع‌ترين اكوسيستم‌هاي جهان هستند و شرايط خاص اين مناطق، از نظر تنوع ويژة رويشگاه‌هاي گرمسيري، گونه‌‌هاي مختلف جانداران آبزي و غيره، حساسيت ويژه‌اي را براي اين محيط‌هاي آبي به‌وجود آورده است. اين مناطق به واسطة شرايط خاص آب‌وهوايي، واجد نادرترين و حساس‌ترين اكوسيستم‌هاي دريايي و جوامع گياهي و جانوري ايران و منطقه هستند كه از جمله مي‌توان به آب‌سنگ‌هاي مرجاني، جنگل‌هاي گرمسيري مانگرو، زيستگاه‌هايي نظير هورها و خورها، پستانداران آبزي، لاك‌پشت‌هاي آبي، ماهيان زينتي و تجاري و رويشگاه‌هاي گرمسيري اشاره كرد.

احداث مجتمع‌هاي متعدد نفت، گاز و پتروشيمي دركنار اين مناطق و پيامد آن مانند ايجاد پساب‌هاي نفتي و شيميايي، آلودگي صوتي، سوزاندن گازهاي تفكيكي، جمع شدن مواد زائد شيميايي، دفع زباله و مواردي از اين دست، چالش‌ بزرگ زيست‌محيطي است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد.

به اعتقاد برخي كارشناسان، وجود اين چالشها در كنار توسعه صنايع پتروشيمي كشور (خصوصا منطقه ويژه ماهشهر) بدون انجام ارزيابي‌هاي زيست‌محيطي صحيح، در آينده‌اي نزديك، منجر به تبديل خليج فارس و خورموسي به مرداب خواهد شد.(ماخذ 2)

از يك طرف، با آلودگي‌هايي مواجه هستيم كه به‌عينه در مناطق پيرامون صنايع پتروشيمي مشاهده مي‌شوند و به طور كلي در ادبيات موضوع نيز صنايع نفت و گاز، به خصوص صنايع پتروشيمي در زمره صنايع آلاينده محيط‌زيست قرار مي‌گيرند، ولي از طرف ديگر، مشاهده مي‌كنيم صنايع پتروشيمي كشور، هر روز استاندارد و جايزه "صنعت سبز" تازه‌اي گرفته و روي آن تبليغ مي‌كنند. لذا بايد نظرات كارشناسان و صاحبنظران را در اين خصوص جويا شد:

الف) نمونه‌هايي از آلايندگي زيست محيطي صنايع پتروشيمي

در صنايع پتروشيمي و پالايشگاهي، بر اساس نوع مواد مصرفي و توليدي و همچنين مرحلة فرآيندها، نوع و ميزان آلايندگي‌هاي اين صنايع متفاوت است. بدين معني كه در فرآيندهاي مختلف، امكان آلودگي در سه مرحلة "جمع‌آوري مواد اوليه،" "توليد و تبديل مواد واسطه" و "جمع‌آوري و انبار مواد توليد شده،" محتمل مي‌باشد.

يكي از كارشناسان محيط‌زيست، نمونه‌هاي زير را براي هر سه مرحلة فوق بر مي‌شمارد: نشت فرمالدهيد ناشي از تهيه و انتقال متانول مورد نياز براي واحدهاي توليد اسيد استيك و MTBE، ورود پساب‌هاي مجتمع‌هاي پتروشيمي بندر امام، رازي و خارك به خورموسي و خليج فارس، نشت مواد آروماتيكي نظير بنزن در پتروشيمي اصفهان و پراكنده شدن گوگرد در فضاي اطراف مجتمع‌هايي نظير پتروشيمي رازي به‌دليل انبار شدن در فضاي باز؛ چنانكه ملاحظه شد اين نمونه‌ها از هر سه مرحلة "جمع‌اوري مواد اوليه"، "توليد" و "انبارسازي" ذكر شدند. (ماخذ4)

همچنين يكي ديگر از كارشناسان، نمونه‌هايي از اثرات مختلف زيست محيطي اين آلودگيها را بر مي‌شمرد: تخريب مرجان‌هاي طبيعي در عسلويه و خليج نايبند به منظور احداث واحدهاي جديد، تخريب اكوسيستم خليج فارس و تبديل‌شدن خورموسي به مرداب به‌دليل رعايت نكردن اصول صحيح جايگيري مجتمع‌هاي پتروشيمي، از بين رفتن صدف‌هاي مرواريدساز خليج فارس بدليل آلوده شدن آبها به مواد شيميايي مختلف و مضر غيرقابل تجزيه، هيدروليز شدن تخم موجودات آبزي، بارورنشدن و ازبين رفتن آبزيان در مرحله نوزادي و از بين رفتن امنيت شغلي صيادان و در نتيجه تلاش براي صيد در نقاط عميق و دوردست ( ماخذ2). تنها يك بازديد كوچك از مناطقي نظير ماهشهر و بندر امام، استشمام آمونياك موجود در هوا، مشاهدة پسابهاي ورودي به دريا و شنيدن درددل بومياني كه زندگي خود را متاثر از اين آلودگي‌ها مي‌بينند، هر فرد منصفي را به تصديق وجود اين مشكلات وامي‌دارد.

ب) فعاليت‌هاي زيست‌محيطي شركت ملي صنايع پتروشيمي:

اما در مقابل نقل نظرات كارشناسان زيست محيطي، بايد پاي صحبت مسئولين شركت ملي صنايع پتروشيمي نيز نشست و ديد كه براي بهبود اين وضعيت و كاهش آلايندگي، چه فعاليتي داشته‌اند.

 سخنان مسئولان پتروشيمي و گزارشات و طرح‌هاي گذشته، حال و آيندة شركت ملي صنايع پتروشيمي نشان مي‌دهد كه اين شركت، اولويت زيادي براي حفظ محيط زيست در مجتمع‌ها قائل شده است: موظف ساختن كلية مجتمع‌هاي پتروشيمي به اخذ گواهينامه‌هايي نظير ISO14000 از مؤسسات معتبري نظير SGS و DNV كه مورد تاييد سازمان محيط زيست و مؤسسه استاندارد باشند، تلاش به منظور دريافت اولين و دومين جايزة ملي محيط زيست و موفقيت در اين امر و دريافت عنوان "بهترين صنعت سبز برگزيده"، "صنعت پاك" و "صنعت سبز" توسط مجتمع‌هاي اصفهان، اراك، خراسان، شيراز و تبريز از سازمان محيط زيست، كاهش ضايعات توليدي، تلاش به منظور تصفية پساب‌ها و بازيافت پسماند‌ها و توسعة فضاي سبز موجود، از جمله اقدامات پتروشيمي در راستاي نيل به اهداف ذكر شده مي‌باشد.

در اين راستا برخي از فعاليتهاي ويژه پتروشيمي براي حفظ محيط زيست به شرح زير است (مأخذ 1):

1) تصفيه فاضلابهاي صنعتي و بهداشتي

شناسايي دقيق فاضلابها و اندازه‌گيري كمي و كيفي آلاينده‌ها در كلية واحدهاي پتروشيمي صورت گرفته و سيستم‌هاي تصفيه فاضلاب‌هاي صنعتي و بهداشتي در كليه مجتمع‌ها احداث شده است. بنا به گزارشات پتروشيمي، در حال حاضر در تمام مجتمع‌هاي پتروشيمي، فاضلاب‌هاي توليدي در مجتمع‌ها جمع‌آوري و بطور اصولي تصفيه گشته و مطابق استانداردهاي سازمان محيط زيست به محيط تخليه مي‌شود و آبهاي حاصله مجدداً در خط توليد مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در حال حاضر، در پتروشيمي اراك، پسابهاي صنعتي به عنوان آب فرآيند و يا در آبياري فضاي سبز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در مجتمع‌هاي پتروشيمي رازي و بندر امام نيز برنامه مديريت فاضلاب‌هاي صنعتي در حال انجام بوده و با جديت دنبال مي‌شود. حتي در برخي مناطق مانند ماهشهر، در حالي كه واحدهاي صنعتي هنوز به بهره‌برداري نرسيده‌اند، تصفيه‌خانه‌ها در مرحله بهره‌برداري و راه‌اندازي قرار دارند.

 2) تلاش براي جلوگيري از آلودگي هوا

در زمينة رفع آلودگي هواي حاصل از فعاليت صنايع پتروشيمي، مطالعات ارزيابي كمي و كيفي آلاينده‌ها صورت گرفته و اقدامات لازم جهت كنترل آنها در حال انجام است؛ در مجتمع‌ رازي دو طرح به‌صورت همزمان جهت حذف آلاينده‌هاي آمونياكي در حال مطالعه مي‌باشد و در برخي مجتمع‌ها نظير اراك و بندر امام، دستگاه‌هاي پيشرفتة اندازه‌گيري آلاينده‌هاي اتمسفري و دوربين‌هاي مداربسته خريداري شده و به صورت روزانه و online مبادرت به اندازه‌گيري آلاينده‌ها و به‌سوزي مشعل‌هاي موجود مي‌شود.

3) رفع مواد زايد جامد        

پروژه‌هاي متعددي جهت شناسايي، طبقه‌بندي، تفكيك، پردازش و دفع اصولي مواد زايد جامد اعم از صنعتي و شهري، در مجتمع‌ها به انجام رسيده است. همچنين شركت ملي صنايع پتروشيمي با حمايت از برخي شركت‌ها و صنعتگران، نسبت به جمع‌آوري و بازيافت زايدات پلاستيكي و PET (كه امروزه از معضلات زيست‌محيطي كشورمان هستند) اقدام نموده است.

4) انجام پژوهشهاي زيست‌محيطي

شركت ملي پتروشيمي در راستاي حل معضلات زيست‌محيطي مجتمع‌هاي پتروشيمي و توسعة ارتباط صنعت با دانشگاه‌، به انجام پژوهشهاي زيست‌محيطي دست زده است. اين فعاليتها بر محور اصلاح فرآيند و كاهش دورريزها، تصفية آب‌وفاضلاب، كنترل آلودگي هوا و بازيافت ضايعات پليمري استوار است.

5) توسعة فضاي سبز

بنا به گفتة مسئولين پتروشيمي، تلفيق صنعت با فضاي سبز، يكي از اهداف اصلي مجتمع‌ها مي‌باشد. طبق استانداردهاي زيست‌محيطي، بايد ده‌درصد از فضاي صنعتي به فضاي سبز اختصاص داده شود؛ ولي در پتروشيمي درصدهاي بالاتري به اين مساله اختصاص داده شده است. به عنوان مثال، در پتروشيمي اصفهان در مقابل 65 هكتار فضاي صنعتي، 85 هكتار فضاي سبز احداث شده است. در حال حاضر، حدود 1000 هكتار فضاي سبز در اطراف و داخل 9 مجتمع توليدي فعلي، احداث شده است و از آنها نگهداري مي‌شود. آبياري اين فضاي سبز با استفاده از پساب‌هاي صنعتي تصفيه‌شده صورت مي‌پذيرد كه تا حد زيادي از مصرف آب خام كاسته است.

مواردي كه برشمرده شد، بخشي از تلاش‌هاي شركت ملي پتروشيمي جهت كاهش و رفع آلودگي‌هاي زيست‌محيطي فعاليت‌هاي اين صنعت مي‌باشد كه نسبت به صنايع ديگر، چالش‌هاي زيست‌محيطي بيشتري را ايجاد مي‌كند.

ج) پاسخگويي كارشناسان به گزارشات پتروشيمي:

در بخش قبل، گزارشات پتروشيمي از تلاشهاي به بعمل آمده در جهت كاهش آلودگي محيط زيست مطرح شد.

اما با وجود اين تلاش‌ها، چرا اغلب كارشناسان محيط زيست كه از خارج حوزة صنعت پتروشيمي، فعاليت‌هاي آن را مورد نقد قرار مي‌دهند، در اكثر موارد ابزار نارضايتي و در برخي موارد اظهار نااميدي مي‌نمايد؟ در ادامة مطلب، به بررسي علل اين نارضايتي‌ها و راه‌حل‌هاي پيشنهادي مي‌پردازيم:

1) جايگيري مجتمع‌هاي پتروشيمي كشور:

امروزه بايد اثرات زيست‌محيطي صنعتي كه احتمال بروز آلايندگي در آن وجود دارد، قبل از احداث ارزيابي شود و به اين سوال پاسخ داده شود كه آيا احداث واحدهاي صنعتي در مكان مورد نظر، صحيح است يا خير؟ سپس با رعايت اصول زيست‌محيطي اقدام به احداث مجتمع صنعتي در محل مناسب شده و در ساخت مجتمع، تمامي شرايط براي عواملي نظير پسابها، دفع مواد زائد و غيره پيش‌بيني گردد.

برخي كارشناسان بر اين عقيده‌اند كه در زمينة استقرار صنايع پتروشيمي در مجاورت آبهاي آزاد، منافع اقتصادي نسبت به مصالح زيست‌محيطي ترجيح داده شده است. در ايران تاكنون هيچ تدبيري جهت جايابي صحيح صنايع پتروشيمي وجود نداشته و از الگوي مشخص زيست‌محيطي تبعيت نشده است. سازمان محيط‌زيست نيز از ابتدا بصورت منظم بر جانمايي و فعاليت اين تأسيسات نظارت دقيقي اعمال ننموده و به نوعي بر اساس سياست "جاانداز، راه‌بنداز" عمل شده است. در موارد متعدد، ديده شده كه پس از آغاز كارهاي عمراني و ساخت بخش‌هاي ساختماني، به‌دليل فشار سازمان حفاظت محيط زيست، مجري به مطالعات زيست‌محيطي مي‌پردازد كه ارزش چنداني ندارد؛ زيرا در اين حالت، به‌غير از برخي توصيه‌ها در مورد كاهش آثار زيست‌محيطي، نمي‌توان كار مؤثري انجام داد. از اين رو در پي احداث مجتمع‌هاي عظيم پتروشيمي، مشكلاتي نظير تخريب مناطق ساحلي، ورود پساب‌هايي كه از اين واحدها وارد دريا مي‌شوند و نشت موادي نظير جيوه و آرسنيك و همچنين آلودگي زمين‌هاي كشاورزي به محصولاتي نظير گوگرد، چندان غيرمترقبه نخواهد بود. (ماخذ 2)

 

البته مسئولين پتروشيمي نيز با اين مسأله موافق‌اند كه مكان‌يابي و احداث و طراحي فرآيند برخي مجتمع‌ها نظير مجتمع پتروشيمي بندرامام، سالها پيش صورت پذيرفته كه مشكلاتي را به‌دنبال داشته است و تلاش محيط‌زيست پتروشيمي در جهت كاهش اين مشكلات مي‌باشد؛ اما گفته مي‌شود، در خصوص منطقه ويژه ماهشهر و پارس جنوبي، مطالعات ارزيابي اثرات زيست‌محيطي (EIA) جامعي قبل از احداث اين مناطق صورت گرفته و به تأييد دفتر ارزيابي سازمان حفاظت محيط‌زيست نيز رسيده است و مستندات آن نيز جهت استناد موجود مي‌باشد. بنابراين اين مجتمع‌ها از نظر زيان‌هاي زيست‌محيطي، كمترين خسارت ممكن را به‌دنبال خواهند داشت. اما در مقابل اين رأي مسئولين پتروشيمي نيز برخي كارشناسان اعلام كرده‌اند:

در عسلويه مرجانهاي طبيعي از طريق ديناميت منفجر و تخريب شده‌اند، خليج نايبند به تدريج به مرداب تبديل شده و خورموسي نيز كه منطقه ويژة ماهشهر با مجتمع‌هاي عظيم پتروشيمي دركنار آن احداث شده، به‌دليل تعويض كل آب آن در هر پنج سال يكبار، بر اثر آلودگي مجتمع‌ها به مرداب تبديل خواهد شد. لذا اين مشكلات و آن مستندات، گواهي ‌بر عدم توجه كافي صنايع پتروشيمي نسبت به جايگيري صحيح مجتمع‌ها و همچنين نشان‌دهندة عدم دقت كافي و توان كارشناسي سازمان حفاظت محيط‌زيست در اين زمينه مي‌باشد (مأخذ 2).

2) به‌كارگيري تكنولوژي‌هاي غيركارآمد و عدم استفاده از تكنولوژي‌هاي روز:

به گفتة گروه ديگري از كارشناسان، مقايسة وضعيت آلايندگي صنايع كشور نظير صنعت پتروشيمي با صنايع مذكور در كشورهاي توسعه‌يافته، نشانگر ارتباط مستقيمي بين عدم برخورداري از تكنولوژيهاي روز و كارآمد با آلودگي محيط‌زيست مي‌باشد؛ به‌عنوان نمونه، محصولات پليمري كه در حال حاضر توليد مي‌شود، از مونومرها و مواد اولية آلي خطرناكي ساخته مي‌شود كه بسيار سرطان‌زا است. بخشي از اين مواد در پروسه تبديل مواد اوليه به محصول، در پليمر باقي مي‌مانند كه در پايان فرآيند، دفع شده و منجر به آلودگي‌هاي فراوان زيست‌محيطي خواهند شد. دليل اصلي اين مشكلات عدم بهره‌گيري از تكنولوژي‌هاي مناسبي است كه در كشورهاي پيشرفته مورد استفاده قرار مي‌گيرد؛ از آنجاييكه صنعت پتروشيمي كشور، از تكنولوژي‌هاي بروز و كارآمدي كه مواد اوليه را به‌طور كامل مصرف كرده و تماماً به پليمر تبديل سازد، بي‌بهره است، فرآوري كامل صورت نپذيرفته و مواد تضييع شده به محيط دفع مي‌گردد.(ماخذ 8)

توليد الياف اكريليك نيز مثال ديگري در اين زمينه مي‌باشد؛ بحث آثار زيانبار الياف اكريليك بر روي بشر مدتها است كه به اثبات رسيده و در كشورهاي اروپايي و آمريكا اين الياف با پلي‌پروپيلن جايگزين شده است. اما در كشور ما، هنوز براي طرح‌هاي توسعة كارخانه‌هاي پلي‌اكريل، ماشين‌آلات دست دوم ساخت اوكراين، جهت توليد اكريليك وارد مي‌شود (ماخذ 10).

 

زماني كه يك استاندارد جديد محيط زيست وضع مي‌شود، به‌ دليل فشارهاي زيست‌محيطي، براي از بين بردن آلودگيهاي موجود، هزينه و نيروي انساني زيادي را متوجه خود مي‌سازد تا درصدي از آلودگي‌ها را كاهش دهد. محاسبات مشخص ساخته كه اگر تكنولوژي جديدي كه در صنعت مورد نظر به كار گرفته مي‌شود، با استانداردهاي مورد نظر مطابقت داشته باشد، علاوه بر كاهش آلودگي، با راندمان بالاي خود موجب افزايش توليد نيز مي‌شود. لذا حفظ محيط‌زيست مي‌تواند ارتقاي تكنولوژي را نيز فراهم آورد. اين روش در كشورهاي اروپايي به كار گرفته شده و تكنولوژي‌هايي كه به پايان عمر خود رسيده‌اند و با استانداردهاي مذكور مطابقت ندارند، جمع‌آوري مي‌شوند. البته گاهي اين تكنولوژي‌ها به كشورهاي در حال توسعه فرستاده مي‌شود كه ايران نيز در اين بين بي‌نصيب نبوده است (ماخذ 7).

صاحب‌نظران حوزة محيط زيست بر اين عقيده‌اند كه اگر صنعت پتروشيمي كشور ما توانمندي توليد فرآورد‌ه‌اي را با حفظ استانداردهاي زيست محيطي ندارد و در عين حال توان دستيابي به تكنولوژي مناسب را در خود نمي‌بيند، نبايد به سمت توليد آن فرآورده برود. زيرا در برخي واحدها، به‌دليل بهره‌گيري از تكنولوژي‌هاي منسوخ و قديمي، به حدي مواد اوليه و انرژي هدر مي‌رود كه بحث تقدم صرفه اقتصادي بر حفظ محيط‌زيست را نيز بي‌معنا ساخته است؛ چنانچه هزينه‌هايي كه بايد پرداخته شود تا تكنولوژي گران‌تر ولي بروزتر تهيه شود، با هزينه‌هايي كه به دليل به‌كارگيري تكنولوژي نامناسب در مصرف مواد اوليه، انرژي و احياي محيط‌زيست هدر مي‌رود، مقايسه شود، اين نتيجه حاصل مي‌گردد كه مورد اول بسيار به‌صرفه‌تر و از نظر توسعة تكنولوژي و رشد صنايع نيز مفيدتر خواهد بود (ماخذ 8).

مثال: MTBE، مضر يا بي‌ضرر؟

نمونه قابل توجه در اين زمينه، استفاده از مادة MTBE مي‌باشد كه به عنوان يك افزودني، به بنزين اضافه مي‌شود. در مورد اين ماده حتي بين جامعه علمي نيز مناقشه و چالش وجود دارد؛ عده‌اي MTBE را آلوده‌كننده مي‌دانند و بر همين اساس شركت پالايش و پخش، مصرف آن را محدود نموده و در دنيا نيز روند مصرف آن رو به كاهش است(مأخذ 6)، ولي از طرف ديگر، شركت ملي صنايع پتروشيمي ظرفيت توليد آن را چند برابر كرده و برنامه‌هايي براي احداث واحدهاي جديد توليد اين ماده تدوين مي‌نمايد. بنا به گزارش شركت بازرگاني، استفاده از MTBE به‌دلايل زير مورد سؤال و ترديد است:

- MTBE در آب‌هاي زيرزميني كشورهاي اروپايي و آمريكايي ديده شده است كه اين امر ناشي از انحلال جزيي آن در آب و نشت مخازن بنزين حاوي MTBE مي‌باشد.

- MTBE از نقطه نظر بيولوژيكي، يك تركيب مقاوم در آب وخاك شناخته شده، به‌ويژه اينكه در محيط‌هاي غير هوازي تخريب بيولوژيك آن بسيار كند مي‌باشد.

- MTBE به سرعت جذب گلبول‌هاي قرمز شده و با توزيع يكنواخت در بدنه ساختمان سلولها بويژه در كليه و ريه، آنها را تخريب مي‌نمايد.

- مصرف MTBE توسط EPA آمريكا مرگبار اعلام شده است.

از اين رو عده‌اي از متخصصان بدليل آلودگي‌هاي موجود، وارد كردن تكنولوژي آن به كشور و استفاده از آن را به صلاح نمي‌دانند. در اين راستا شركت ملي پالايش و پخش نيز به روش‌هاي كم‌ضررتر افزايش بهسوزي بنزين روي آورده و مصرف اين ماده را نيز در آينده محدود مي‌نمايد (مأخذ 6).

عدة ديگري از متخصصان نيز با بيان اينكه اين ماده در خيلي از كشورها هنوز توليد مي‌شود و مورد استفاده قرار مي‌گيرد، اعتقاد دارند كه مشكلي در اين زمينه وجود ندارد. دليل اين مناقشات را مي‌توان تا حدي متوجه بخش محيط زيست پتروشيمي دانست. محيط زيست پتروشيمي مي‌بايست MTBE را به‌خوبي شناخته، زيان‌هاي آن را به‌طور مستند بررسي مي‌‌نمود و با مواد جايگزيني نظير ETBE كه كمتر از نصف مقدار MTBE در آب حل مي‌شود و عمر آن نصف عمر MTBE بوده، همچنين از فرمالدهيد سرطان‌زاي ناشي از MTBE عاري بوده و با سهولت بيشتري از آب حذف مي‌شود، مقايسه مي‌نمود. حداقل نتايج اين مطالعات مي‌توانست توسعة ظرفيت توليد MTBE را (كه بنا به گفته كارشناسان شركت پالايش و پخش، مازاد مصرف داخلي بوده و آينده صادرات مبهمي نيز دارد)(ماخذ 6) متوقف سازد. يا شايد مطالعات مذكور مي‌توانست با اراية گزارش متقن و مستدل، نگراني‌هاي موجود از مصرف اين ماده را در جامعه برطرف نموده و مانع از مجادله و مناقشه بر سر مصرف اين ماده در مجامع علمي و زيست محيطي گردد.

البته موارد متعددي از تكنولوژي‌هاي روز دنيا را نيز مي‌توان مورد بحث قرار دارد كه استفاده از آنها نه‌تنها در كاهش آلايندگي‌ محيط زيست تأثيرات جدي دارد، بلكه به صرفة اقتصادي و توسعة صنايع كشور نيز منجر مي‌شود؛ بطور كلي انتخاب تكنولوژي مناسب توليد، به خصوص براي كشور ما كه بيشتر تكنولوژي‌هاي آن وارداتي است، براي بالابردن راندمان توليد و در عين حال كاهش انرژي مصرفي و آلودگي محيط زيست، امري حياتي مي‌باشد. بنابراين پروژه‌هاي انتقال و توسعة تكنولوژي نبايد به‌صورتي انجام شود كه ملاحظات زيست‌محيطي لازم در آنها ملحوظ نشود. متأسفانه اين مسأله در صنعت پتروشيمي چندان رعايت نشده است، به‌طوريكه بنا به گفتة برخي مسئولين پتروشيمي، خريد تكنولوژي توسط افرادي صورت پذيرفته كه به دليل عدم تخصص، تنها به سمت تكنولوژي‌هاي ارزان‌قيمت رفته و ساير جنبه‌ها را مدنظر قرار نداده‌اند (ماخذ 5).

ايجاد مراكز مطالعات تكنولوژي كه اطلاع‌رساني و فرهنگ‌سازي در زمينه تكنولوژي را نيز در رديف فعاليت‌هاي خود قرار دهند، مي‌تواند بدون صرف هزينه‌هاي گزاف، به هدايت توسعة صنايع پتروشيمي به سمت كاهش آلودگي محيط زيست منجر گردد.

3) نحوه فعاليت و همكاري صنعت پتروشيمي در زمينه محيط‌زيست:

برخي از كارشناسان نيز از نقطه نظر نحوة همكاري صنعت پتروشيمي در بحث محيط زيست، به نقد اقدامات اين صنعت مي‌پردازند، از طرفي سياست شركت ملي صنايع پتروشيمي بر اين است كه با ايجاد دفاتر حفاظت و كنترل محيط‌زيست، اقدام به ساماندهي وضعيت مجتمع‌ها كرده و خط‌مشي زيست‌محيطي خود را با محوريت كاهش ضايعات توليدي، بازيافت پساب‌ها، جايگزيني مواد زائد و مخرب و گسترش فضاي سبز، تدوين نموده و آن را به مرحله اجرا برساند. اين شركت در گام اول، جهت موفقيت در اجراي برنامه‌هاي زيست‌محيطي خود، اقدام به ايجاد دفاتر زيست‌محيطي در اكثر مجتمع‌هاي پتروشيمي نموده و از اين طريق به برقراري و تقويت ارتباط مؤثر ميان مجتمع‌هاي توليدي با دفتر محيط‌زيست NPC، پرداخته است. مسئولين محيط‌زيست پتروشيمي معتقدند كه با اين حركت، بر كلية فعاليت‌هاي مجتمع‌ها نظارت داشته و آنها را به رعايت اصول حفاظت محيط‌زيست در كليه بخشها وادار مي‌نمايند.

اما از طرف مقابل، اكثر كارشناسان برون‌سازماني، از نحوة شفاف‌سازي و اطلاع‌‌رساني در زمينة فعاليتهاي زيست‌محيطي صنايع پتروشيمي ابراز نارضايتي نموده و از نحوة همكاري و در اختيار گذاشتن اطلاعات و عدم اجراي راهكارهاي ارايه شده ناخرسند مي‌باشند. اين عدم همكاري به حدي است كه برخي كارشناسان اعتقاد دارند هيچ گونه ارتباط ارگانيك و منسجمي ميان دفاتر محيط‌زيست پتروشيمي و سازمان حفاظت محيط‌زيست برقرار نمي‌باشد. يكي از كارشناسان، شش سال مكاتبة سازمان حفاظت محيط‌زيست با يكي از واحدهاي پتروشيمي به منظور اخذ اطلاعات مربوط به آلاينده‌هاي آن واحد را گواهي بر اين مدعا دانسته است (ماخذ 4).

در كنار اين ناهماهنگي ميان سازمانهاي مسئول، فقدان ارتباط منسجم و مستمر با دانشگاه‌ها نيز مورد نقد برخي كارشناسان بوده است. اين كارشناسان معتقدند در صورت عدم ارتباط با دانشگاهها و كاهش اعتبار علمي و پژوهشي گزارش‌هاي زيست‌محيطي كه تهيه شده و راهكارهايي كه جهت اصلاح ارايه مي‌شود، اين گزارشها نمي‌توانند به‌عنوان يك سند كاربردي مورد استفاده قرار گيرند و تنها به‌عنوان يك پروژة نمايشي در قفسه‌هاي ويژه به نمايش درخواهند آمد؛ زيرا نه آمار و ارقام صحيحي در چنين گزارشهايي به متخصصان و كارشناسان محيط‌زيست داده مي‌شود و نه با استفاده از آن ارقام و اطلاعات، راه درمان صحيح و بجايي، طرح‌ريزي مي‌شود (ماخذ 8).

كارشناسان محيط‌زيست و اساتيد دانشگاه بر اين عقيده‌اند كه وجود ارتباط مستقيم ميان دفاتر زيست‌محيطي مجتمع‌ها با سازمان حفاظت محيط‌زيست و دانشگاه، در اين زمينه مؤثر خواهد بود. در اين صورت، رده‌هاي كارشناسي و دستورالعمل‌هاي لازم براي اين دفاتر تنظيم مي‌شود و آزمايشگاه‌هاي مجهز مي‌توانند مورد استفاده مشترك قرار بگيرند همچنين، آموزش‌هاي لازم داده شده و در نتيجه از وجود كارشناسان زبده و دلسوز در اين دفاتر اطمينان لازم حاصل مي‌گردد (ماخذ 3). در اينصورت است كه مي‌توان دفاتر محيط‌زيست مجتمع‌ها را بازوهاي سازمان حفاظت محيط‌زيست خواند كه مورد تأييد مجامع علمي معتبر، فعاليت مي‌نمايند.

4) تربيت نيروي متخصص:

در زمينة كنترل آلايندگي‌هاي زيست‌محيطي، توانايي به‌دست آوردن اطلاعات و آمار دقيق نيز از اهميت بالايي برخوردار است. واحدهاي پتروشيمي به دليل پيچيدگي و گستردگي مواد مصرفي، واسطه و توليدي و تنوع سيستم‌هاي كنترلي به‌كار گرفته شده، از لحاظ بررسي‌هاي زيست‌محيطي شرايط سخت‌تري را نسبت به صنايع ديگر دارند. لذا بررسي آلايندگي آنها، نيازمند توان كارشناسي بالا و كسب اطلاعات دقيق مي‌باشد. چنانچه اطلاعات دقيق‌ از ميزان و نوع آلودگي‌ها و نحوة انتشار مواد آلاينده در دست نباشد، مشكلات موجود به درستي شناخته نشده و پي‌آمد آن، روش‌هاي درماني نيز تأثير چنداني نخواهند داشت.

 صاحبنظران و متخصصان مشكل ضعف كارشناسي را ناشي از چند عامل مي‌دانند:

يك دسته از كارشناسان، اين ضعف را حاصل عملكرد سازمان حفاظت محيط‌زيست مي‌دانند و معتقدند كه اين سازمان بايد به تقويت نيروي متخصص مربوطه و اولويت‌بندي صحيح پروژه‌ها بپردازد. امروزه، طيف وسيعي از كارشناسان كه در بحث محيط‌زيست در واحدهاي مختلف فعاليت مي‌كنند، راه به جايي نداشته و به‌ناچار سر از اين قسمت درآورده‌اند؛ افرادي كه تخصص مديريت محيط‌زيست و يا حيات وحش دارند، وقتي وارد حوزة كارشناسي آلودگي‌هاي نفت، گاز و پتروشيمي مي‌شوند، به هيچ عنوان مهره‌اي مفيد نخواهند بود (ماخذ 2).

سازمان حفاظت محيط‌زيست بايد كارشناسان كافي محيط‌زيست نفت و پتروشيمي را در اختيار بگيرد و آزمايشگاههاي مرجع مجهزي ايجاد كند و با كمك اين كارشناسان، آناليزهاي واحدها را كنترل نمايد تا هر جا آلودگي بيشتر از حد استاندارد را تشخيص داد، وارد عمل شده و از عوامل بازدارنده خود استفاده نمايد (ماخذ 5).

آشنا نبودن مهندسان طراح به مسائل زيست‌محيطي و نبود آموزش‌هاي لازم نيز عاملي است كه توسط بخش ديگري از كارشناسان به‌عنوان يكي از عوامل اصلي آلودگي محيط‌زيست بيان مي‌گردد. با توجه به اهميت روزافزوني كه مسائل زيست‌محيطي در دنيا پيدا كرده‌اند و همچنين موارد فراوان آلودگي‌ها و تخريب محيط‌زيست در كشور ما، اهميت ندادن به مسائل مربوط به اصول حفاظت محيط‌زيست، در آينده خسارات جبران‌ناپذيري را براي خود اين صنايع نظير جمع‌آوري واحدهاي آلاينده، تغيير روش‌ها و نياز به طراحي‌هاي مجدد، به‌دنبال خواهد داشت (ماخذ 5).

در حال حاضر افرادي كه در رشته‌هاي مربوط به صنايع پتروشيمي، نظير مهندسي پتروشيمي، طراحي فرآيند و غيره تحصيل مي‌كنند، آموزش خاصي را در زمينه حفظ محيط‌زيست نمي‌بينند. اين در حالي است كه اگر ملاحظات زيست‌محيطي در مراحل طراحي، نصب و ساخت به‌درستي و با دقت صورت پذيرد، درصد زيادي از آلودگي‌هاي فعلي كاسته خواهد شد. ما در صنايع خود، نياز به مهندساني داريم كه از طريق آشنايي با روش‌هاي علمي نظير HAZOP، FMEA و مهندسي محيط‌زيست، ملاحظات زيست‌محيطي را به‌درستي در فعاليت‌هاي خود لحاظ كنند (ماخذ 4).

مسألة ديگري كه در اين بين وجود دارد، قرار نداشتن متخصصين در پستهاي مخصوص خود مي‌باشد. امروزه اكثر متخصصين در جاي واقعي خود قرار ندارند و يا هم‌زمان از دو يا سه پست برخوردارند و در نتيجه از عهدة انجام هيچ‌كدام برنمي‌آيند. در حال حاضر شركت ملي صنايع پتروشيمي، حركتي را انجام داده كه طي آن متخصصين خود را بورسيه مي‌نمايد تا در رشته‌هاي حفاظت محيط‌زيست تحصيل كرده و وارد صنعت شوند؛ اين مسأله به شرطي جواب مي‌دهد كه اين متخصصين در جاي اصلي خود قرار بگيرند (ماخذ 4).

از اين رو، هم بايد مهندساني تربيت كنيم كه با بحث محيط‌زيست آشنا باشند و هم كارشناسان محيط‌زيستي كه با صنعت و فناوري بيگانه نباشند. پس از تربيت اين متخصصان، بايد از ايشان در پستهايي استفاده نماييم كه از تخصص آنها به بهترين نحو استفاده شود.

5) نقش مديران در حفظ و آلودگي محيط زيست:

برخي كارشناسان نيز از ديد اطلاعات مديران به نقد اقدامات انجام شده مي‌پردازند: مثلاً هنگامي كه تصميمي در ارتباط با احداث مجتمعي در كنار دريا اتخاذ مي‌شود، به دليل نداشتن شناخت، دريا محيط آبي وسيعي فرض مي‌شود كه ورود يك يا چند فاضلاب كوچك در آن به چشم نيامده و زيان چنداني ايجاد نمي‌نمايد. اين موضوع در مورد صنايع پتروشيمي كه آلودگيهاي اندك و مواد شيميايي ذره ذره وارد دريا شده، جمع گشته و باعث ايجاد تخريب‌هاي شديد و آلودگي‌هاي مخرب مي‌گردد، بيشتر اهميت پيدا مي‌كند. اگر يك مدير از ديدي وسيع برخوردار بوده و آينده‌نگر باشد، اين ضررهاي درازمدت را درك مي‌كند و جهت اصلاح مشكلات موجود كمر همت مي‌بندد. اما چنانچه يك مدير در زمينه محيط‌زيست ناآگاه بوده و يا منافع اقتصادي و كوتاه‌مدت خود را بيشتر مدنظر قرار دهد، علاوه بر عدم حصول نتيجه مورد نظر، موجبات خروج نيروهاي كارآمد را از سيستم فراهم مي‌نمايد. از اين رو نحوة مديريت و ميزان آگاهي مديران نقش بسيار اساسي در كاهش معضلات و آلودگيهاي زيست‌محيطي دارد (مأخذ 2).

 

البته مسئولين محيط‌زيست پتروشيمي بر اين عقيده‌اند كه ارتباط موثر و منسجمي ميان مديران مجتمع‌ها، دفاتر محيط‌زيست و دفتر محيط‌زيست NPC برقرار مي‌باشد؛ مديران ارشد كلية مجتمع‌هاي توليدي به اندازة كافي با مباحث زيست‌محيطي آشنا بوده و از علاقه بسيار زيادي در زمينه رفع آلودگي‌هاي محيط‌زيست و گسترش فضاي سبز برخوردارند؛ چرا كه انجام پروژه‌هاي متعدد زيست‌محيطي در تمام مجتمع‌هاي پتروشيمي بدون نظر مساعد و موافق مديريت مجتمع‌ها عملي نخواهد بود.

گرچه ارتباط مديران صنايع پتروشيمي با سازمان حفاظت محيط‌زيست و توجه ظاهري آنان به محيط زيست نسبت به ساير صنايع چشمگيرتر مي‌باشد، اما كارشناسان و مسئولين محيط‌زيست اين ارتباط را چندان رضايت‌بخش نمي‌دانند و آن را تنها در حد مديريت كلان و به صورت ارتباطات ظاهري در زمينة مسايل كلي بيان مي‌دارند (ماخذ 2).

اين كارشناسان معتقدند كه بايد نگرش درازمدت مذكور را از طريق كلاسهاي توجيهي سازمان حفاظت محيط‌زيست، به مديران آموزش داده و براي مديران پروژه‌هاي بزرگي چون عسلويه و منطقه آزاد ماهشهر كلاسهاي اجباري گذاشته شده و مسائل لازم به ايشان انتقال داده ‌شود. در اين كلاسها مي‌توان با روشن ساختن زيان‌هاي اقتصادي و زيست‌محيطي حاصل از فعاليت واحدها، آنها را نسبت به مسألة محيط‌زيست حساس نموده و راههاي جلوگيري از آلودگي را براي آنان روشن ساخت. چنانچه اين امر صورت پذيرد، مديران اين مسائل را به زيردست انتقال مي‌دهند و خود نسبت به رفع مشكلات اقدام مي‌نمايند. اجراي اين روش در اروپا، باعث شده است كه هر مدير از لحاظ عقلي و وجداني خود را مسئول حفظ محيط‌زيست بداند.(ماخذ 2)

نتيجه‌گيري:

گرچه در زمينة كاهش آلاينده‌هاي محيط زيست در شركت ملي صنايع پتروشيمي فعاليت‌هايي صورت گرفته و نسبت به ساير صنايع از سرعت بيشتري برخوردار بوده، لكن بر اساس نظرات كارشناساني كه اقوال آنان به طور مستند ارائه شد، اين حركت‌ها با ضعف‌هايي روبرو است آنچه كارشناسان فوق‌الذكر بر آن تأكيد داشته و توجه بدان را ضروري دانسته‌اند در نكات زير خلاصه مي‌گردد:

1- سازمان حفاظت محيط زيست و شركت ملي صنايع پتروشيمي نسبت به حفظ محيط زيست دريايي اهميت كمتري قائل شده و حساسيت اكوسيستم متنوع خليج فارس و درياي عمان را چندان كه لازم است، درك نكرده‌اند. توجه بيشتر به اين مسأله و تمركز فعاليت‌هاي هر دو بخش در زمينة حفظ و احياي محيط زيست اين نواحي، به عنوان اولويت اصلي مي‌بايست مورد توجه مسئولين قرار گيرد.

2- محيط زيست پتروشيمي در حال حاضر تنها به اصلاح مشكلات برخي واحدها پرداخته و در زمينه يكي از وظايف اصلي خود كه بررسي نوع تكنولوژي‌هاي مورد استفاده بوده كمتر تلاش نموده است. از اين رو پژوهش و مطالعات تكنولوژي، به منظور انتخاب تكنولوژي‌هاي سازگار با محيط زيست مي‌بايست جزو اولويت‌هاي پژوهشي و مطالعاتي محيط زيست پتروشيمي قرار گيرد.

3- ارتباط منسجم و قاعده‌مندي ميان دفاتر محيط زيست مجتمع‌ها، دفتر NPC، قسمت‌هاي مرتبط سازمان حفاظت محيط زيست و دانشگاه‌ها برقرار نمي‌باشد و اطلاعات و آمار و ارقام صحيح نيز مبادله نمي‌شود. وجود يك ارتباط مستقيم، قاعده‌مند و منظم ميان اين مراكز، استفاده مشترك از آزمايشگاه‌هاي مجهز ايجاد شده از طريق سرمايه‌گذاري مشترك و اتخاذ راه‌حل مشكلات موجود از طريق همكاري و همفكري كليه نهادها و قسمت‌هاي مسئول منجر به اخذ تصميمي خواهد شد كه حداكثر منافع در آن لحاظ شده باشد.

4- سازمان محيط زيست و شركت ملي صنايع پتروشيمي مي‌بايست كارشناسان زبده‌اي تربيت نمايند كه بر هر دو زمينه "اصول حفاظت از محيط زيست" و "مهندسي و طراحي" مسلط بوده و در فعاليت‌هاي خود هر دو جنبه كار را مد نظر قرار دهند.

5- آگاه‌سازي مديران از طريق كلاس‌هاي آموزشي كه توسط سازمان حفاظت محيط زيست، دانشگاه و يا پتروشيمي برگزار مي‌شود، در جهت ايجاد حساسيت در زمينه محيط زيست بسيار مؤثر مي‌باشد. توجه دادن مسئولان و مديران به اينكه اخذ ISO14000 تنها به معني آغاز كار در زمينة حفظ محيط زيست است و بدون رعايت اصول حفظ محيط زيست به توسعة پايدار دست پيدا نمي‌كنيم، به دستيابي به اهدافي نظير داشتن صنعتي كاملاً سبز، منجر خواهد شد.

6- سازمان حفاظت محيط‌زيست تنها از طريق اعمال داده‌ها و استانداردهاي خام جهاني، واحدها را موظف به رعايت اين استانداردها مي‌نمايد. اين داده‌ها عمدتاً بدون در نظر گرفتن توان خودپالايي محيط تنها براي يك مجتمع در نظر گرفته شده است. در منطقه‌اي نظير ماهشهر(كه از مجتمع‌هاي متعدد پتروشيمي تشكيل شده) حتي اگر اين داده‌ها توسط هر مجتمع رعايت شود، منطقه از تجمع آلاينده‌هاي كل مجموعه نابود خواهد شد. لذا بايد از طريق مراكز تحقيقاتي كه توانايي مدل كردن منطقه را دارند، ارقام خام جهاني به يكسري استانداردهاي منطبق با شرايط هر منطقه تبديل شود.(ماخذ9)

 

زیر مجموعه ها